علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 12 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

کودکم من مقصرم...

1391/12/5 8:50
نویسنده : مامان علی
1,856 بازدید
اشتراک گذاری

کودک شیرینم، شیرین تر از جانم، از خودم ناراحتم و از تو دلگیر...ناراحت

وقتی به دنیا اومدی فقط شیره جانم را بهت بخشیدم و تو نوش جان کردی و ماشاءالله تا 6 ماهگی خیلی خوب وزن گرفتی و من همچنان خوشحال بودم از اینکه فقط و فقط شیره جان خودم را می نوشی...لبخند

اما بعد از 6 ماهگی باید بهت غذای کمکی میدادم اما از روز اول نخوردی که نخوردی، امروز که 22 ماه و نیمه هستی فقط 12 کیلو وزن داری که بعد از یکسالگی حتی یک گرم هم اضافه نکردی..ناراحت

در این مدت کارهای زیادی کردم... شیوه های جدیدی به کار بردم... از هر کی تونستم راهنمایی گرفتم که چطور به غذا علاقه مندت کنم اما تمامی راهها بی فایده بود..متفکر

اما حالا میگم من مقصرم بی تجربه بودم شاید اگه

  • به تجربیات دوستان عزیزم زودتر از 6 ماهگی بهت غذا میدادم شاید بهتر می تونستی با طعم غذاها ارتباط برقرار کنی و غذا خوردنت بهتر میشد اما من به توصیه پزشکت و خودم ترجیح دادم فقط 6 ماه اول زندگیت شیر مادر باشه اما اشتباه کردم...
  • از روز اول بهت شیشه میدادم شاید الان می تونستم آبمیوه، شیر پاستوریزه، آب گوشت ، سوپ و... با شیشه بهت بدم .. اما شیشه و پستونک هم بهت ندادم
  • اگر از روز اول با زور بهت غذا نمی دادم شاید الان حس خوبی نسبت به غذا داشتی و می خوردی که باز هم من مقصرم...

اما کودکم من فقط صلاحت رو می خواستم، نمی خواستم اذیت بشی که شدی..ناراحت

الان که 22 ماه و نیمه هستی باید به زور تی وی، آهنگ، کارتون و ... بهت چند تا قاشق غذا بدم اونم غذای مایعی که فقط قورت بدی اما به محض اینکه متوجه میشی داری چیزی می خوری شروع به اوق زدن و بالا آوردن می کنی، که من مادر مقصر عصبانی و ناراحت میشم گهگاهی سرت داد میکشم و گهگاهی ضربات کوچکی پشت دست ناز کوچولوت میزنم که به ثانیه ای نکشیده از خودم ناراحت میشیم و به خودم  لعنت می فرستم... اما فرزند دلبندم مرا ببخش... به خاطر قلب کوچک بی کینه ات مرا ببخش... مرا به خاطر مادری هایم ببخش...

و از تو دلگیرم... چون به مادرت اطمینان نداری که غذایی رو با هزار عشق و علاقه واست درست کرده رو بخوری... ازت دلگیرم که بهم اعتماد نداری، ازت دلگیرم کودکم...

در حال حاضر 4 تا از دندون های پایینت هم در حال جوونه زدن هستند که کاملا بی اشتهای بی اشتها هستی و شیره جانم تنها آرامش دهنده توست..

آرزو دارم یک روز بگی مامان گرسنه هستم واسم غذا بریز تا بخورم

امیدوارم روزی بشه که از دست غذا خوردنت خسته بشم یعنی میشه...

اما همیشه مامانم میگه چاقی لاغری مهم نیست بند جونش قایم باشه...

ماچبغلماچ

 علی 11

شکلک

علی 12

بای بایبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مرجان مامان رادین
20 اسفند 91 12:01
سپیده جون کاملاً درکت میکنم. من هم همین مشکل رو با رادین دارم. من که موقع غذا دادن به رادین حسابی استرس میگیرم و خسته میشم. راه هایی که گفتی من هم امتحان کردم. چند تا راه دیگه هم بهت میگم امتحان کن بعضی وقتها جواب میده. مثلاً یه کم غذا بریز توی بشقاب و بذار جلوش تا باهاش بازی کنه، بعد که حواسش پرت شد بهش غذا بده. یا اگه ماست دوست داره روی هر قاشق غذا یه کم ماست بریز. البته این هم بگم که دیگه غصه نخوری، رادین که از اول شیرخشک خورد الآن اصلاً شیر پاستوریزه یا آب گوشت نمی خوره پس بیخودی خودت رو ناراحت نکن. مطمئنم که به بهترین شکل برای علی جونی مادری کردی.

ممنون مرجان جون از راهنماییت
علی ماست کم و بیش می خوره منم سعی کردم غذایی رو که نمی خوره به زور ماست بهش بدم
امیدوارم زودتر غذا خوردن این وروجکها خوب بشه
مامان عرشیا
20 اسفند 91 12:24
مامان بد، خیلی بدی که واسه غذا علی جونم رو میزنی ،مطمئن باش که کاری نکردی که براش انگیزه غذا خوردن بوجود بیاری،عزیزم اینوو بدون که بچه ها خیلی باهوش تر از ما هستن اون فهمیده که تو به خاطر خوب غذا نخوردن بهش توجه میکنی حتی با سرزنش، بهتره که روشت رو عوض کنی و هر وقت غذا نخورد بلافاصله ظرف غذا رو برداری و ازش دور کنی اینجوری اون میفهمه که هیچ اصراری به این کار نیست و یواش یواش میل به غذاش زیاد میشه. علی جونم دوستت دارم. بوس بوس

ممنون گلم از پیشنهادت
اما این کار رو هم کردم اما بی فایده بوده و بیشتر علاقه مند به شیر خودم شده
مامان حمید کوچولو
20 اسفند 91 14:36
سپیده جون غذای نخوردن بچه هاشده دغدغه ی بیشتر مادرا.
دختر خواهرشوهرم 2سال و4ماهشه هنوز 10 کیلوهست .پس توباید خدارو هم شکرکنی .راستی هنوزبهش شیرمیدی (شیرخودت)؟آره...

علی هنوز شیر خودمو می خوره
اصلا نمی تونم ازش بگیرم... خیلی وابسته هست و اصلا شیر خشک و شیر پاستوریزه هم نمی خوره...
مامان حمید کوچولو
20 اسفند 91 18:06
سپیده جون بهتره از شیربگیریش.آخرش که چی.

این طوری دیگه به شیر وابسته نمیشه وغذا خوردنش یه کم بهتر میشه

خیلی سعی کردم اما موفق نشدم
چند ساعت که بهش شیر نمیدم اینقدر گریه میکنه که دل سنگ به حالش آب میشه چه برسه به من مادر...
مهرناز(مامان آرسام)
21 اسفند 91 1:43
سلام سپید جونم
وای خیلی ناراحت شدم از نوشته هات!! دختر آخه چرا انقدر خودتو مقصر میدونی؟؟!!!!! بخدا اصلا تقصیر تو نیست، خییییییییییییلی از بچه ها همینطوری هستن و ذاتا یه کم بد غذا و کم غذا هستن ولی یه کم که بزرگتر بشن و مزه ی واقعی غذا سرشون بشه و حسش کنن دیگه غذاخور میشن
تازشم به نظر من وزنش خیلی هم کم نیست.
خدارو شکر که تنش سالمه جیگر خالههههه

ممنون عزیزم از دلداریت
مامان آنیل
21 اسفند 91 9:04
سلام عزیزم خوبی؟آره واقعا این مشکل غذا نخوردن بچه ها آدمو پیر میکنه منم نگران آنیل هستم امیدوارم که اذیت کن نشه فک کنم بیشتر دست خود بچه هاست به روش مادر ربطی نداره خودتو عذاب نده عزیزم




سلام
مرسی خوبیم
امیدوارم آنیل جونی غذا خور باشه که مامانش اذیت نشه
مامان نیره
21 اسفند 91 9:42
الهی این پستو خوندم خیلی ناراحت شدم اما همیشه فکر می کردم که هانی من اینجوریه و همیشه غصه می خورم ولی وقتی با نی نی وبلاگ آشنا شدم دیدم بچه هایی که با هانی یکی و دو ماه تفاوت سنی دارن همه این دردسرا کشیدن به خودم امیدواری می دم هانی هم اوایل خیلی بد غذا بود طوری همیشه منو و حسین بحث می کردیم تا جایی که حسین نبود بهش غذا می دادم وزن هانی هم الان دو سال و خورده ای داره همون 13 مونده نه بالا می ره نه پایین . یه مدت بی خیالی طی کردم اصلا ازش نمی پرسیدم برای غذا خودش میومد می گفت گرسنه اشه براش می ریختم یا اینکه کاسه جلوی خودم میزارم می گم خودم گرسنمه پس فقط من بخورم اونم بیشتر رغبت نشون می ده می گه اونم گرسنه اس بیشترشو اون باید بخوره .خیلی حرف زدم . خودتو ناراحت نکن احساس می کنم این مرحله باید از زندگی این وروجکا بگذره البته با ناراحت کردن ما و دور از جونت دقمون بدن هیچکاریش هم نمی شه کرد


ممنون نیره جون از راهنماییت
حالا که شما دوستان عزیزم نظر میدید متوجه شدم خیلی از بچه ها تو این سن بد غذا هستند..
امیدوارم به زودی زود میلش به غذا زیاد بشه
ببوس هانی جونو
مامان طاها
21 اسفند 91 12:30
سلام سپید جون ممنون که بهمون سر زدی من فکر میکردم ازم کینه ایی به دل داری یا ازم ناراحتی که ما رو فراموش کردی.
اما با دوباره اومدنت کلی خوشحالم کردی.
سپید جون اومدم بگم اصلا اصلا خودتو مقصر ندون تو و من و امثال ما کاری رو کردیم که درست ترین بوده همه میگن بچه از اول که به دنیا میاد تا شش ماهگیش حتما حتما فقط باید شیر بخوره و تو هم همین کارو کردی.
اصلا نگران غذا خوردن علی جون نباش.
همه بچه ها همین جوری هستن تو یه دوره ایی اصلا میل به غذا ندارن و علی هم الان داره اون مرحله رو میگذرونه. از طرف دیگه هم دراومدن دندوناشم تو اشتها و میل به غذا بی تاثیر نیست.
بعدشم وزن علی نه تنها برای سنش کم نیست بلکه یه وزن ایده آل هم هست.
رشد بچه ها از یک سالگی به بعد فوق العاده کم میشه.
بچه تا دو سالگیش باید وزنش چهار برابر وزن تولدش باشه.
علی هیچ مشکلی نداره بی خود انقدر نگران نباش و خودتو مقصر ندون.
طاهای منم تا همه دندوناش کامل در نیومد خوب غذا نخورد.
ان شا الله علی هم بحران دندوناشو که پشت سر بزاره به اشتها میاد.

سلام عزیزم
من ازت ناراحت نیستم چرا این فکر رو کردی... من کمی سرم شلوغ بود نتونستم به وبلاگ نینیها سر بزنم.. شرمنده
ممنون از راهنماییت... امیدوارم زودتر این مرحله سخت رو پشت سر بزاره و به زودی غذا خور بشه
خاطره مامان برديا
21 اسفند 91 13:46
سپيده جون غصه نخور عزيزم. باور كن اين قضيه چيزي نيست كه به خاطرش داري خودت رو اذيت مي كني. بالاخره كه درست مي شه و مي خوره. ما مامانا هر كدوم از يه چيزي ناراحتيم و هر بچه اي با بچه ديگه متفاوته و فرق مي كنه... اما همين كه فرشته هايي داريم كه سلامت هستند از همه چي مهمتره

همین که سالم هستند واقعا باید خدا رو شکر کرد
خاطره مامان برديا
21 اسفند 91 13:47
راستي من فكر مي كنم بهتره كه هر چه زودتر از شير بگيريش مطمئنم كه اونطوري بهت جواب مي ده

چند بار امتحان کردم اما موفق نشدم و بیشتر وابسته شد
ناهید(دختر عمه)
21 اسفند 91 14:00
سلام عزیزم خوبی؟علی جونم خوبه.مبارک باشه رانندگی میری.نگران علی نباش به موقعش غذا خور میشه.من شنیدم ظرف نارنجی اشتها رو باز میکنه.یه بار امتحان کن ببین چطوره.علی رو ببوس

سلام عزیزم
خوشحالم از اینکه به وبلاگ علی سر میزنی
این روش هم امتحان میکنم امیدوارم که جواب بده
مواظب تو راهیت باش که صحیح و سالم به دنیا بیاد
هانی مامان سامیار
22 اسفند 91 11:10
سپیده جون مامانی خوب و مهربون اصلا ناراحت نباش تمام بچه ها این مرحله بی اشتهایی رو سپری می کنند و مامانا همیشه اذیت میشند پسر من هم درست مثل علی جونی بود اصلا غذا نمیخورد حتی شربت اشتها هم کارساز نبود بادکتر که صحبت کردم گفت ما تمام بچه هایی که بی اشتها هستند و نزدیک 2 سال هستند توصیه می کنیم که دیگه شیر مادر نخورند چون هم مادر ضعیف میشه هم بچه چیزی نمیخوره منم خیلی لاغر شده بدم برای همین تصمیم گرفتم تو سن 1سال و 10ماهگی پسرمو از شیر بگیرم (چند هفته پیش) اگرچه خیلی بهمون سخت گذشت ولی از اون موقع به بعد خیلی اشتهای سامیار بهتر شده و غذا خیلی بهتر میخوره .

سلام گلم
ممنون از راهنمایی خوبت
من هم دارم کم کم سعی می کنم که علی رو از شیر بگیرم
میدونم که هر دومون اذیت میشیم اما امید دارم که غذا خوردنش بهتر بشه
مرد كوچك من
22 اسفند 91 12:19
سلام سپيده جون مرسي كه خبرم كردي
الهي بگردم پسرك ناز دوست داشتني رو
اينو بدون كه اين تنها مشكل تو نيست عزيزم و اكثر مادرا همين مشكل رو دارن و مطمئن باش وقتي از شير بگيريش مشكلت تا حدودي حل ميشه و ميتوني غذاهاي خوشمزه كه درست ميكني نوش جان كنه. به نظرم بهتره ديگه كم كم از شير خودت بگيري چون اينجوري گشنگي باعث ميشه كه بيشتر به خوردن غذا رو بياره!

میدونم من تنها مادری نیستم که بچه بد غذا داره
اما دلم واسش میسوزه... خیلی ضعیف شده... فقط لپ داره و بقیه بدنش شده پوست و استخوان..
انشاءالله بعد از عید از شیر میگیرمش
صوفی مامان رادمهر
23 اسفند 91 14:33
آخییییییی شیمکوی نازم فقط شیر مامانش رو می خواد... درست می شه غصه نخور... هر کدوم یه جور تخصص تو سر به سر گذاشتن مامانا دارن


واقعا خوب بلدن چطور ما مامانها رو دق بدن
مامان ساجده
23 اسفند 91 17:09
سپيده جون كاملا دركت ميكنم منم همين مشكل رو با متين دارم منم دقيقا مثل شما عمل كردم از يك سالگي غذاي خانواده رو بهش دادم الانم همش بايد با هر چيزي سرگرمش كنم تا دو تا قاشق بخوره منم از اين قضيه زجر ميكشم ولي واقعا نميشه كاريش كرد ولي به نظر من اگه كم كم از شير بگيريش ي كم بهتر ميشه چون ديگه چاره اي نداره جز خوردن همون دو قاشق غذا
ناراحت نباش عزيزم همدردات زيادن

ممنون گلم
تازه فهمیدم خیلی از مادرها با مشکل من مواجه هستند
دارم سعی می کنم کمتر بهش شیر بدم

M
23 اسفند 91 19:53
ای جووووووووووونم چه عکسایی...عجب جذبه ای !!! منم یه خواهرزاده ی 1سال ونیمه دارم اسمش علی هِ ...اونم فقط شیر میخوره! البته اولین نفریه که میشینه سر میز یا سفره و بعد که اونا رو با بازار شام یکی کرد بلند میشه!
سمیرا مامان آنیتا
24 اسفند 91 8:41
سپیده ، علی که به نظرم خیلی تپلیه .. مطمئنی 12 کیلوئه ؟
قدش چقدره ؟
اما در مورد اینکه شیر خودت رو تا 6 ماه دادی عزیزم بهترین کار رو کردی .. شیشه اصلا خوب نیست و غذای کمکی هم اگه زودتر شروع میکردی هنوز معده اش اماده نبود و ممکن بود خیلی اذیت شه ..
به نظر من اصلا سخت نگیر .. انیتا هم میوه خور نبود اصلا .. من هی جلوش نشستم و میوه خوردم و به به و چه چه کردم کم کم خودش علاقه مند شد .. نگران نباش اما تا وقتی اون حساسیت های تو رو ببینه همین بساطه

سمیرا جون علی صورت تپلی داره ولی بدنش لاغره و همه استخوناش بیرون زده
آره دقیقا 12 کیلو هست
قدش هم تازگیها نگرفتم ولی فکر کنم 84 - 85 باشه
منم همش جلوش خوردم و بهبه و چه چه کردم اما خودم چاق شدم ولی علی رغبتی به غذا نشون نداد
الهه
26 اسفند 91 8:04
سپيده جون نبينم غصه بخوري دختر. اين عاديه.
پارسا تا همين سه هفته پيش لب به گوشت قرمز و سفيد نميزد. فقط تو سوپش اونم اگه ديده نشه و زير دهن نره. اما خداروشكر الان چند تيكه جوجه نرم ميخوره.
منم مثل تو غصه ميخوردم كه مبادا يه وقت بدنش ويتامين و پروتئين و چه ميدونم از اين چيزا كم بياره اما ديدم الكي حرص و جوش ميخوردم ميلش باشه ميخوره. الان كم كم داره ميخورده.
منم به پارسا از 6 ماه به بعد غذا رو شروع كردم تازه همانطور كه دكتر ش گفته بود مو به مو انجام ميدادم. به منم ميگفتن چون دير شروع كردي بچه بعضي از طعم ها رو دوست نداره و تا آخر هم نميخورده .... اما اين همه ناراحتي چي شد. حالا آقا داره ميخوره. تازه كوبيده همه چند تيكه خورده. منظورم اينه كه اينقدر خودت رو عذاب نده.
پارسا تا وقتي دندون در مياورد هيچي نميخورد اما الان بهتره.
راستي سپيده من خيلي خيلي دوست دارم دوستم.

فدات بشم الهه جونم
منم خیلی خیلی دوست دارم
یعنی پس امیدوار باشم که دندوناش در اومد غذاخور میشه؟؟
تو این مدت که علی غذا نمی خوره واقعاً اذیت شدیم هم خودم و هم اون
هدی مامان مبین
26 اسفند 91 10:35
سپیده چرا اینطوری میگی؟؟ همه چیز با از شیر گرفتن حل میشه..یعنی دوماه دیگه...خودتو اذیت نکن.....علی داره عشق میکنه..سخت نگیر....

امیدوارم 2 ماه دیگه درست بشه
ببوس مو گندمی خوشگل رو
مامان رانیا
2 فروردین 92 22:41
سپید بعضی بچه ها راحت طلبن تو مقصر نیستی
راجب وزنش خوبه کو دک 2 سال وزنش 12 کیلو
علی که هنوز دوسال نیست
رانیا غذا می خوره 10 کیلو نیم وزنش بالا نمیره




ممنون شبنم جون
امیدوارم به زودی غذا خوردنش درست بشه