علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 12 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

نمایی از مرد کوچک خانه

1392/2/2 23:06
نویسنده : مامان علی
1,034 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته بهشتی ام  مدتیه که ماشاءالله خیلی شیطون و بازیگوش شدی... گاهی اوقات از کارهایی که می کنی چنان ذوق می کنم که محکم بغلت می کنم و فشارت میدم و بوسه بارونت می کنم اما گاهی اوقات هم در زمانی که کار دارم یا عجله دارم و وقت ندارم دوست داری بازیگوشی کنی و با قهقهه از دستم فرار می کنی و اونجاست که میخوام سر خودمو به دیوار بکوبم... اما تمام لحظات بودن با تو برایم شیرین ترین لحظاته... دوست دارم این روزهااا فقط بشینم و باهات بازی کنم و از اینکه کنارتم بهترین لذت ها رو ببرم...قلب

روز 31 فروردین 92  برای اولین بار اسمم رو صدا کردی... مامان پروین از پشت تلفن پرسید کلاغه چی میگه: گفتی: سپیده... وای که اون لحظه شیرین ترین لحظه بود... وقتی اسمم رو از زبونت شنیدم اینقدر بوست کردم که تو هم از خوشحالی فقط میخندیدی...لبخند

شیرین تر از جانم هر روز خدا رو به خاطر فرشته زیبایی که بهم داده شکر می کنم.. شکر.. شکر ...شکر..لبخند

 

علی و ...

علی میخواد نماز بخونه

علی شیطونه

علی شیطونه 2

علی لباس باباش رو به زور پوشیده و هر چی بهش میگم در بیار دستاشو گذاشته رو گوشش که نشنوهکلافه

علی و لباس باباش

بای بایقلبقلببای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

سمانه مامان کیمیا
2 اردیبهشت 92 10:15
قربونت این مرد کوچک برم با این تیپ مردونه اش

خدا نکنه عزیزم
مامان آنیل
2 اردیبهشت 92 12:00
سلام عزیزم چه خوب که اسمتو صدا زده شیطون بلا انقد شیطونی کردی پات چی شده سوزوندی؟!!!
ای خدا چقدم بهش میاد تی شرت باباش


به قول علی میسی
مامان نیره
2 اردیبهشت 92 12:31
الهی فدای تو پسرم..
احساس می کنم لاغر شده یا نه گل پسری قد کشیده .


لاغر شده هیچی نمیخوره
gis ferferi
2 اردیبهشت 92 13:21
vay azizam behet tabrik migam ch lahzeye zibaei ro tajrobe kardi


ممنون گلم
مرجان
2 اردیبهشت 92 14:58
معلوم نیست این بچه ها این کارو از کجا یاد میگیرن. رادین هم وقتی از دستش عصبانی میشم، گوشهاش رو میگیره تا نشنوه که چی میگم.


به نظرم این کارها رو مادرزادی بلدن
M
2 اردیبهشت 92 14:59
کلاغه میگه سپیده؟!!!
عکس سومی خععععععععلی نازه
جورابات منو غـــــــــش اَشنگم
تولدتم پیشاپیش مبارک مرد کوچک!


مثل اینکه کلاغه هم اسم منو یاد گرفته
ممنون عزیزم
داريوش
3 اردیبهشت 92 7:02
سلام من خيلي دوست دارم اين بچه هاي ناز خدانگهشون داره ومن از ديدن اينها لذت ميبرم اينها نور چشمان ما هستند روزي برسه که دامادشون كنين ولذت ببرين وهر روز بزرگتر بزرگتر ميشند وخصوصا مامان بابا هاشون لذت ميبرن

ممنون
مامان رانیا
3 اردیبهشت 92 22:43

ای جان ههههههه با لباس باباش
قربون پای زخمی ات بشم خاله هر دفعه جگرم کباب می شه


فدای مهربونیت شبنم جون
دخترک
3 اردیبهشت 92 22:58
سلامممممممممممم
سپیده عکس اولشو دیدم انقد دلم خاستش
لخت وپخت میکنه چه خبره؟
دختر مجردا به صف بشن

میخواد دل دخمل ها رو آب کنه
هانی مامان سامیار
3 اردیبهشت 92 23:33
ای جونم علی جون با اون زیرپوشت مرد کوچولو

مامان طاها
6 اردیبهشت 92 22:32
ووووووای خاله قربون اون پای بووووووف شدت بره.
واقعا با دیدنش از نمای نزدیک دلم ریش ریش شد.
سپیده جوووووون خیلی مراقبش باش تا خوب میشه براش چرب نگهش دار.
بوووووس برای علی جونی.

خدا نکنه عزیزم
تقریبا پاش خوب شده اما هنوز چرب میکنم
هدی مامان مبین
11 اردیبهشت 92 19:55
من عاشق این رکابی و شورت سفید پوشیدنت شدم اقا دوساله ایشالا همیشه تنت سلامت....قربون پای زخمیت برم کوچولوی صبور
ندا مامان ملینا
14 اردیبهشت 92 15:36
علی عزیزم عکسات همه قشنگن مثل خودت . الهی فدات شم با اون پای زخمیت .ایشااله همیشه سالم و شاد باشی خاله .
مامی گل
25 اردیبهشت 92 15:59
وااای واااای منم دلم ازین مردهای کوچک خواست قربون پات بشم نبینم دیگه اوووف بشی خاله