سفر خمین و نگرانیهای من و بابات
برای عید فطر سال 89 من و بابات به خمین سفر کرده بودیم و حال خوبی نداشتم و نشونه های بدی داشتم که قبلا تجربه کرده بودم و نینی قبلی از بین رفته بود برای همین سریع خودمو به بیمارستان رسوندم اما چون روز عید بود و همه جا تعطیل در بیمارستان هم هیچ متخصصی نیود و کلی حرص خوردیم و نگران بودیم که نکنه دوباره این حالت من باعث از بین رفتن نینی تو دلیم بشه تا اینکه به تهران برگشتیم و شبانه به بیمارستان رفتیم تا صدای قلب مهربونت رو شنیدم خیال هر دمون یعنی من و بابات راحت شد دوستت دارم بره تو دلـــــــــــی مامان ...