ثبت تصویری شیطنت های یک روز علی جونی در خانه مادرجون
روز 9 دیماه 91 به علت مشغله کاری خودم از عمه زینب خواستم دنبال علی بیاد تا اونو به خونه خودشون ببره تا من به کارهام برسه (آخه ماشا الله علی خیلی خیلی بازیگوش شده و باید همه هوش و حواسم بهش باشه) ... اونم از خدا خواسته سریع دنبالش اومد و بردش ...... شب هم تولد عمه فاطمه جون بود که تولد گذشته اش رو دوباره بهش از همین جا توسط علی تبریک میگم... عمه جون تفلدت مبارک خیلی خیلی دوست دارم..
و اما کارهایی که نفسم تو اون روز انجام داده همه توسط عمه هاش ثبت شده.....
بقیه توضیحات در ادامه مطلب
بعد از رسیدن علی به خونه مادر جون خسته شده و خوابیده....
اینم یک جور مدل خوابیدن
بعد از بیدار شدن روز خود را با دادن صدقه شروع کرده
حالا وقت ناهار شده و علی گرسنه گرسنه هست
مادر جون هم گوشت واسش پخته...دست مادر جون درد نکنه
اینم یک نمونه از مدل غذا خوردن علی آقا
بعد از خوردن ناهار یادش می افته که نماز قران نخونده
سریع میره قرانش رو میخونه
و اما یهو یادش می افته ناهاز زیادی غذاش چرب و چیلی بوده و به فکر می افته که نکنه شکم بیارم بنابراین سریع شروع می کنه با دستگاه ورزشی توتال کور حرکات ورزشی انجام دادن
بعد احساس می کنه پیچ دستگاه شل شده و میره سفتش میکنه
آهان حالا خوب شد...
حالا نوبت بافتنی کردن هست
برم ببینم چی میتونم با این کاموا ببافممممممممم
نمی دونم چرا این کاموا همه نخ هاش گره خورده
ولش کنم برم سراغ یه کار دیگههههه
خوب شد یادم اومد یکسری از کارهام مونده بود که باید انجام میدادم
عمه جون اون لپ تاب رو بیاااااااااااااررررر
کارهاااااااااااااااااام موندهههههههههههههه
بعد از انجام دادن این همه کار
حالا نوبت خوردن عصرونه هست....
اینم یه جورشه دیگههههه
بعد از نخوردن عصرانه و فقط کثیف کاری
حالا نوبت به پاک کردن صورتش میرسه
فدات بشم که اینقدر آقا و تمیزی
بعد ار انجام دادن این همه کار
حالا نوبت به نظافت منزل میرسه
علی جونی من هم در حال جارو برقی کشیدن
اینجا هم جارو برقی رو بلند کرده که ببره بزاره سر جاش
اینجا هم علی جونی کلاه و کفش عمه اش رو پوشیده و آماده ددر رفتن هست
اینجا هم در حال بای بای کردن
اینجا هم در خونه رو میخواد باز کنه و بره ددر
پی نوشت*: پسر نازم به خاطر مشغله کاری که داشتم خیلی وقت بود که نتونستم وبلاگت رو آپ کنم...اما قول میدم از این بعد زود به زود وبلاگت رو آپ کنم
پی نوشت **: از تمام دوستان عزیزی که در این مدت به ما سر زدن و جویای احوالمان بودند خیلی خیلی سپاسگزارم...من شرمنده همتون هستم...دوستتون دارم هوارتااااااااااااااا