علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

کارهای 18 ماهه کوچکم

1391/8/27 18:35
نویسنده : مامان علی
2,165 بازدید
اشتراک گذاری

می خوام برات بنویسم تا بماند اما نمی دونم از کجا شروع کنم و با چی شروع کنم....لبخند

این روزهااا 18 ماهه کوچکم پر از شور و نشاط کودکانه هستقلب

این روزهاااا 18 ماهه کوچکم غرق در شیطنت و دویدن از این سر منزل به آن سر منزل هستقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم چنان دست در گردنم حلقه می کند و مرا در آغوشش می گیرد که بهترینهای دنیا از آن من می شودقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم آثار هنری اش رو با خودکاری روی روتختی و بالشت ها به جا میگذاردقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم با دستهای بهشتی اش در آوردن و بردن سفره به ما کمک میکندقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم موقع لالا کردن با موهای نرم و نازکش بازی می کند تا می خوابد (عادت نوزادی تا حالا)قلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم با انگشتهای کوچکش خال های بدنمان را می کند (لابد فکر میکنه چیز زیادی به پوستمان چسبیدهنیشخند)قلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم پیجر تلفن بی سیم رو به صدا در میاره و رو به من میکنه ومیگه بابا..(یعنی بابا داره زنگ میزنه...ببینید این 18 ماهه کوچک جطور ما رو سرمار میزارهتعجب)قلب

این روزهااا  18 ماهه کوچکم عاشق دیدن کارتون و شبکه پویا شده است.قلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم به ماست می گوید مااا....به انار می گوید انا...به آشغالی می گوید آگاگا...و ...قلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم دست ما را همانند کش گرفته و به این و آن سو میکشد که خواسته‌اش را اجابت کنیمقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم کتابی در دست می گیرد و ادای خوندن آدم بزرگا رو در میارهقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم به چیدن لوگو و هرم هوشش علاقه نشون میده (قبلا علاقه ای نداشت)قلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم عاشق تاب بازی شده و مرتب میگه تاب تا عباسییییییییقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم چنان با لبهای ناز صورتی رنگش بوسه میزند که تمام جسم و روح آدم تازه و غرق در لذت میشهقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم در باز و بستن پوشکش همکاری میکند (یعنی اذیتم نمی کنه)قلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم هر کار بدی که میکنه...میگم کی کرد...میگه آگا  یعنی آقاقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم عکس پدرش را نشان میدهد و می گوید باباقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم راهی برای بلند شدن قدش و راهیابی به اپن آشپزخونه و کمدش و...پیدا کرده و آن هم رفتن روی ماشین و اسباب بازیهایش هستقلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم دو تا کار بد انجام میدهد یکی جیغ کشیدن و دیگری تو سر خودش زدنناراحت...مامان پروین و مادر جون میگن چون میخواد حرف بزنه نمی تونه این عکس العمل ها رو نشون میده....(نمی دونم تا چه حد درسته)قلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم یاد دوران نوزادی کرده و پستونک می خوردچشمک (هر چند که نوزادی هم نمی خورد)قلب

این روزهااا 18 ماهه کوچکم خنده هایی می کند که دل آدم رو به کهکشون ها میبرهقلب

این روزهااا خانه کوچک ما پر است  از سر و صدای یک کودک 18 ماهه، پر  است از اسباب بازیهای کودک 18 ماهه، پر است از قهقهه های یک کودک 18 ماهه ....قلب

این روزهااا پدر با تمام خستگیهای یک روز کاری، در انتهای شب چنان با کودک 18 ماهه بازی می کند که انگار اصلا خسته نبوده ...پدر با شادی این کودک 18 ماهه خستگی از تن بیرون میکند.  قلب

این روزهااا تمام فکر و ذکرم، تمام شادیهام، تمام زندگیم ....18 ماهه کوچکم هستقلب

لبخندپسرم، خدا رو به خاطر مادر شدنم... بخاطر بودنت...به خاطر داشتنت...به خاطر بالندگیت.... به خاطر شادیهایت و به خاطر..... هزاران هزار سپاس می گویم.لبخند

 

عکسها در ادامه مطلب...هورا

علی در حال شیطنتمتفکر

علی نینی میشودنیشخند

علی نینی می شود

علی در حال فریاد کشیدنکلافه

علی فریاد میکشد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

پری شب
27 آبان 91 8:44
ای پسر نازو شیطون خدا حفظت کنه برا مامانی مهربون
مامان حمید کوچولو
27 آبان 91 9:15
18ماهه عزیزم ایشالا همیشه سالم باشی
مرجان مامان رادین
27 آبان 91 9:37
سپیده جون اونقدر احساساتت رو زیبا بیان می کنی که دقیقاً میشه لمسشون کرد. واقعاً باید از خدا بخاطر تمام این نعمات متشکر باشیم.
سارا مامان رادین
27 آبان 91 10:48
چه 18 ماهه شیرین و دوست داشتنی تشریف دارید شمااااااااااا!!!!!!!!!!!
مرد كوچك من
27 آبان 91 12:21
سلام عزيزم از خوندشن لذت بردم ماماني چقدر زود بزرگ ميشن
مامان نیره
27 آبان 91 13:58
انشاء اله خداوند این کودک 18 ماهتو برات 180 ساله بکنه کنار پدر و مادرش
صدیقه
27 آبان 91 23:36
سلام اولا 18 ماهگی مبارک دوما قربون نی نی کوچولو برم که ادای نی نیا رو در میاره..... سوما مرسی سر میزنی کوتاهیه منو ببخش .....
مریناز (مامان نیکا)
28 آبان 91 21:00
هجده ماهگیت مبارک عزیز دلم ، چقدر دوست داشتنی شدی، فدای آثار هنری و خلاقیتت، فدای بوسه های شیرینت، فدای کتاب خوندنت ، زنده باشی علی کوچولو
دخترک
29 آبان 91 0:52
قربون هیجده ماهه ی کوشولو که روز به روز شیطونتر و ناقلاتر وبامزه ترمیشه اینم یه ماچ پر و پیمون
مهرناز(مامان آرسام)
29 آبان 91 9:37
ای خاله قربون اون 18 ماهه کوچک و کارهاش و شیطونیااااااااااااااااااااااااش چه جیغی هم میزنه ناقلااااااااااااا!!! یه عالمه بووووووووووووووووووووس واسه علی خوشگله و مامان خوشگلش
هدی مامان مبین
29 آبان 91 15:23
18 ماهه کوچولو ایشالا یه روز میام اینجا و موفقیت های یه جوون 18 ساله رو میخونم و کیف میکنم.... شاد باشید کنار مامان و بابایی...
خاطره مامان بردیا
29 آبان 91 18:13
سپیده جون خدا این 18 ماهه ی خوشگلت رو برای تو و پدرش حفظ کنه.عکساش خیلی نازه. مخصوصا اونی که داره فریاد می کشه
سمانه مامان کیمیا
29 آبان 91 20:29
فدای این 18 ماهه موچولو خاله خیلی دیر این اسباب بازی رو شناختی این مال نینی هاست تو دیگه مرد شدیییییی عسیسمم خیلی مردونه فریاد میکشی ها
ela
30 آبان 91 7:40
عزيزم 18 ماهگيت مبارك انشااله زير سايه پدر و مادر مهربانت 180ساله بشي.
زهرا مامان قاصدک
30 آبان 91 14:46
خدا 18 ماهه عزیزت رو همیشه برات نگه داره مامان مهربون و با احساس و اون بشه باعث سر بلندی شما و همسرتون

ممنون گلم
دخترک
30 آبان 91 14:46
سلام
چه باحال جیغ میکشه بااون دندونای موش موشیششششششششششششش

ماهور و مامانش
1 آذر 91 20:28
مامان رانیا
1 آذر 91 20:46
شیطنت هاش هم باحاله
پری شب
2 آذر 91 8:50
مامی گل
6 آذر 91 16:00
واااای واااای منم میخوام ازینا قربون نی نی شدنت
صوفی مامان رادمهر
8 آذر 91 11:05
18 ماهه شیرین عاشقتم... دوستت دارم... می بوسمت
مامان طلا
16 آذر 91 2:06
علی جونم پستونک رو کنار بذار دیگه . جیگری

خاله جون من اصلا از وقتی که نینی بودم پستونک نمی خوردم....اینجا دارم ادای نینیها رو در میارم...