موتور شارژی
آخرین جمعه ماه رمضان بود که بابا مهدی رفت جدو (پدربزرگ پدری) رو به راه آهن برسونه که وقتی برگشت خونه دیدیم یک موتور شارژی بزرگ خوشگل واسه علی جونی خریده.... ما خبر نداشتیم...وقیتی که دیدیم کلی ذوقیدیم....
بابا مهدی گفت این همه کادوی تولد یک سالگیشه و هم عیدی عید فطر...(آخه واسه تولد یکسالگیت به خاطر شرایط مالی خیلی سختی که داشتیم نتونستیم چیزی بخریم)
علی جونم، پسرم همیشه قدردان پدرت باش آخه اون خیلی خیی واسه ما زحمت میکشه...با اینکه کلی قسط و قرض داشتیم رفت واست موتور شارژی با هزینه بالا خرید که تو هم مثل بقیه بچه ها از داشتن وسایلت لذت ببری.....اینو گفتم بدونی که عاشقتیم....از جون و دل همه کار واست انجام میدیم دردونه کوچولو
اولش که بابا موتور رو آورد شما خواب بودی و ما موتور رو قایم کردیم که یهو ببنی
بعد که برای اولین بار دیدیش کلی ذوق کردی و قیافت اینجوری شد
بعد یکم با موتورت این طرف و اون طرف رفتی
بعد موتورت شارژ نداشت گذاشتیم یکم شارژ بشه ...
تو هم همینجوری رفته بودی نشسته بودی روش...
بعد شروع کردن به دیدن اجزاش و تعمیر کردن موتور و آینه درآوردن
ودر آخر هم کلی با کنترلش بازی و ذوق کردی
کنترلش رو بیشتر از موتورش دوست داری عسلکم...
عکس موتور شارژی کنترلی
خدایاااااا شکرت
امیدوارم همیشه بتونیم واسه پسرمون بهترین ها رو فراهم کنیم
امیدوارم همیشه لبخند روی لبای نازت ببینم نازنینم
امیدوارم همیشه شاد باشی
دوستت دارم