علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 12 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

علی خواهر دار شد... هورااا

1392/11/1 12:26
نویسنده : مامان علی
1,020 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از شب یلدا و نگرانی های من برای تکون نخوردن نینی روز یکشنبه به بیمارستان رفتم که با رضایت شخصی به خاطر تب و بیحالی علی به منزل برگشتم ... روز دوشنبه مصادف با اربعین حسینی دوباره به بیمارستان مراجعه کردم که دستور بستریم رو دادند و دخمل گلم  ساعت 5 به دنیا اومد و علی خواهر دار شد..قلب

روز بعد علی به بیمارستان اومد و برام یک شاخه گل بامبو هدیه اورد اما از من می ترسید که روی تخت بودم و گریه کرد و رفت ... بعد ها به من گفت باهات گهر (قهر) بودم .. همون شب به بابا مهدی گفته بود مامان و نی نی دستبند دارند منم میخواممم... کلی دلتنگش بودم و نگران چون بچه ام سرما خورده بود و کاملا از اشتها رفته بود...ناراحت

علی نینی رو خیلی دوست داره اما گهگاه به خاطر کودکیش کمی نی نی رو اذیت میکنه.. مثلا دست تو دهن نی نی می کنه.. یا دست و پای نی نی رو میکشه یا بالای سرش جیغ میزنه... اما واقعا دوسش داره و تو نی نی داری به من کمک میکنه... موقع تعویض پوشک علی واسه نی نی نی نی پوشک و دستمال مرطوب میاره.. یا پوشک کثیف رو تو سطل زباله میندازه.. لباس های نی نی رو میاره .. فدای مهربونیت بشم پسر کوچولوی شیرینمبغل

اما نی نی از تو دل مامانی واسه داداش علی یک میز و دو تا صندلی خوشگل و یک اسباب بازی هدیه آورده بود...لبخند

علی و تبسم

علی و تبسم

علی و تبسم 1

 علی وتبسم 2

علی و هدیه تبسم جونم

علی و هدیه تبسم

 

قلبقلبوبلاگ تبسم جون هم افتتاح شدقلبقلب

tabasomeman.niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

مرجان
1 بهمن 92 14:04
مبارک باشه. ایشاله تبسم جون در کنار پدر و مادر و برادر عزیزش همیشه سلامت باشه. سپیده جون پس با نگرانی هایی که بابت علی داشتی بیشتر اذیت شدی ، کسی بود که مراقب علی جوونی باشه؟ که حداقل کمتر استرس داشته باشی؟ کارهای علی جوونی هم کاملاً عادیه ، باز خوبه که در کنارش کمک هم میکنه. دخملت هم خیلی خوشگله ( البته هر دو بچه هات خیلی نازن ). خوش به حال علی جوونی که کادوهای خوشگلی از تبسم گرفته. فکر کنم هر چند وقت به بار تبسم باید کادو بخره.
مامان علی
پاسخ
مامان و بابام تا 40 روز پیشم بودند و کمک حالم... اما وقتی برگشتند شهرستان خیلی دلتنگشونم و کارهام خیلی زیاد شده گهگاهی علی میره خونه مادرشوهرم... اما سعی می کنم بیشتر پیش خودم باشه علی خیلی تبسم رو دوست داره
مامان طاها
2 بهمن 92 13:20
قدم نو رسیده مبارک. ان شا الله که خوش قدم باشه.
مامان علی
پاسخ
مرسی عزیز دلم
خاطره مامان بردیا
3 بهمن 92 11:24
آخ جونممممممممم. عزیزممممم. انشاء اله خدا هر دوتاشون رو همیشه برات حفظ کنه. وبلاگ تبسم جونم هم مبارک باشه. حتما لینکش میکنم
مامان علی
پاسخ
تشکر خاطره مهربون
حامده(مامان امیرمحمد)
3 بهمن 92 19:26
مبارک باشه عزیزم الهی که همیشه شادوخندان باشید
مامان علی
پاسخ
ممنون خانمی
مامی یلدا و سروش
4 بهمن 92 14:25
سپیده جون تبریک میگم انشاالله خوش قدم باشه باشه براتون و فرشته های نازت همیشه سالم و سلامت باشن
مامان علی
پاسخ
ممنون عزیزم فرشته هات رو ببوس
مامان ساجده
5 بهمن 92 18:04
سلام دوستم قدم نو رسيده مبارك وقتي متوجه شدم به دنيااومد گل دخملمون خييييلي خوشحال شدم خدا رو شكر كه چهار ستون بدنش سالمه در ضمن وبلاگ تبسم جونم مبارك البته وبلاگش رفتمو خوندم فقط به خاطر ذيق وقت تو وبلاگ علي جون كامنت گذاشتم
مامان علی
پاسخ
ممنون عزیزم پسر گلت رو ببوس
معصـومـﮧ
5 بهمن 92 23:12
وووووووووووووووووی ینی 2دی به دنیا اومد؟ روز تولد من؟ در پوست خود نمی گنجیم قربون دوتاشون بررررررررررررررررم من + هر چی علی شبیه خودته به نظرم تبسم شبیه باباشه
مامان علی
پاسخ
جدی؟ تو هم دی ماهی هستی؟ واسه همینه خیلی دوست دارم... تفلدت مبارک جداً تبسم شبیه باباشه؟
فرناز مامان ایلیا
6 بهمن 92 3:38
خاله جونم خواهر دار شدنت مبارکه . اشکم در اومد کمکهاشو خوندممممم عزیزممم مهربون دست آبجی درد نکنه چه کادوی خوشگلی
مامان علی
پاسخ
مرسی عزیز دلم ان شاء الله دخمل خودت رو در آغوش بگیری
مامان حمید کوچولو
6 بهمن 92 23:11
وای سپیده جون مبارک باشه عزیزم اومدم وبلاگت غافلگیر شدم فکر نمیکردم حالا زایمان کنی از روی ماه هر دو کوچولوت ببوس.
مامان علی
پاسخ
تشکر عزیزم
هانی مامان سامیار
13 بهمن 92 1:26
سپیده جون قدم نو رسیده مبارک ان شائ ا... همیشه پاینده باشی و همیشه سایت بالای سر بچه های گلت باشه می بوسمتون راستی منم 2 دی هستم ............
مامان علی
پاسخ
ممنون عزیزم تولد گذشته ات مبارک
مرد کوچک من
13 بهمن 92 17:39
سلام عزیز دلم ای جانمممممممممممممم مبارک باشه چه دختر نازی ایشالا نامدار باشه
مامان علی
پاسخ
ممنون مهربونم
مریم
13 بهمن 92 18:05
ای جانم قدم نو رسیده مباررررررررررررررررک باشه....
مامان علی
پاسخ
ممنون خانمی
متین
14 بهمن 92 12:27
سلام سپیده جون مبارکه مبارکه ببخشید من خیلی دیر فهمیدم به سلامتی اسمتو که دیدیم مامان علی و تبسم گفتم دوست جدیدیه نگو سپیده خانم ما تبسم دار شدن بگو چرا مدتیه نیستی؟ از بچه داری بگو خداییش دو می خوبه اونم تو این سن علی؟ اخه خیلی نگرانم نکنه زود باشه منم خیلی تو فکرم واسه دومی ولی می خوام اول مطمین بشم خوبه جنست جور شد تبسم هم اسم بسیار زیباییهایشالا نامگیر بشه
مامان علی
پاسخ
سلام عزیزم ممنون بابت تبریکت اگه واقعا فرزند دوم میخوای به نظرم فاصله سنی کم باشه بهتره... اما خب دست تنها مشکلاتی هم داره اما انشالا اگه جنست جور بشه خیلی شیرین میشه زندگی
هدی مامان مبین
29 بهمن 92 11:02
ای جووووونم به این دوتا فرشته... خونه ات چه بوی خوبی میده این روزا تبسم خیلییییییییی شبیه باباشه