علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

پسرک شیرین زبون

1392/2/15 12:59
نویسنده : مامان علی
1,124 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر تیکه ای از وجودم..

نمی دونستم وقتی 2 ساله میشی اینقدر شیرین زیون میشی... دقیقاً یک هفته قبل از تولدت شروع به حرف زدن کردی اما درست بعد از تولد انگار زبونت وا شد و کامل جمله میگی و دل مامانت برات غش و ضعف میره... با هر جمله ای که میگی تو بغل میگیرمت و می بوسمت و کلی ذوق می کنم... ذوق می کنم که پسرم، میوه دلم یک مرحله دیگر از بالندگیش رو به خوبی داره پشت سز میگذاره...

قسمتی از بلبل زبونیهای پسرک شیرین :

  • پسرک بازیگوش در حال دویدن و بازی کردن است ناگهان سرش به دیوار می خورد می گوید سر داگون شد
  • پسرک در حال پوشیدن لباس بیرون است دست در جیب می کند و بیرون می آورد و می گوید پول ندارم پول بده
  • پسرک از خواب بیدار می شود می گوید بابا کوجاس؟ می گویم: سرکار می گوید با موتور رفت؟
  • با پسرک در حال تمیز کردن باقالی هستم دو تا دونه جلوش گذاشتم که از پوست در بیاره در آورد و گفت: دَموم شد
  • شب تولد بعد از رفتن مهمانها، مامان پروین رختخواب پهن کرد که بخوابد در آن لحظه پسرک زیر پتو رفت و  گفت شب بخیر مامان کابیدم (خوابیدم)
  • برای پسرک  در لیوان بزرگی آب میریزم می گوید نه آب کوچوئی...
  • برای پسرک غذا می آورم نمی خورد می گوید نخورم دوست نه (نمی خورم دوست ندارم)
  • پسرک اسباب بازی در دست می آید و می گوید باطی کو؟ (باتری کجاست؟)
  • پسرک در آغوشم میاید و می گوید نونو بده(شیره جانم را میخواهد) بعد انتخاب هم میکند و میگوید اینو و بعد از خوردن اندکی میگوید اونو
  • پسرک بطری آب را در دستش گرفته و سعی میکند درش را باز کند بعد از کمی کلنجار رفتن میگوید نیتونم بازش تونم (نمی تونم بازش کنم)
  • پسرک در حال مالیدن سرش می گویم چی شده جواب میده سر خورد میز
  • پسرک از خیلی چیزها می ترسد تاب ... سرسره... بعضی از عروسک های پولیشی،  باهاشون  که مواجه میشه میگه ترسم
  • پسرک هر کاری که می گم انجام بده یا نده جوابم رو با باشه یا خب میده... میگم لباساتو از کمد نریز بیرون میگه باشه... میگم شیطونی نکن خب میگه کوب
  • پسرک در حال درآوردن جوراباش میگم برو بنداز تو ماشین لباسشویی میگه مامان بیندازم؟
  • وقتی پسرک رو بیش از حد در آغوش می گیرم و می بوسم و فشارش میدم میگه نکن مامان نکن
  • یک روز که مامان پروین و بابا حسین خونمون بودند پسرک  به پشتوانه آنها داشت کمدش رو بهم میریخت که مامان پروین گفت نریز بهم منم داد زدم علی میام دعوات میکنم... پسرک با لحن آرومی به مامان پروین گفت مامان دعوا کرد...
  • وقتی برای موبایم اس ام اس میاد پسرک داد میزنه بدو اِ سِ سِ اومده
  • پسرک این روزهاااا به کنترل تی وی می گوید کُنتُری

 

تیکه کلام این روزهای پسرک:

کو نیس کوجاس؟ بهش میگم برو لباس و .... بیار میگه کو نیس کوجاس و....

این چیه؟ مرتب در حال پرسیدن این چیه هستی

قلبفدای بلبل خوش زبون خونمون بشمقلب

علی عشق مامان

علی نفس مامان

قلب دوستت دارم با تک تک سلولهای بدنمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

داريوش
15 اردیبهشت 92 14:00
فرزندان شيريني زندگيه والدين خود هستند وهر روز اينقدر شيرين شيرين تر ميشوند ودوست داشتني خدانگه دارش باشه وسايه شما بالاي سرش


ممنون
M
15 اردیبهشت 92 14:18
ای جووووووونم بخورم این پسرک شیرین زبون رو

فدای "سر داگون شد" گفتنت بشم کوچولو


مرسی خاله جون
مامان طاها
15 اردیبهشت 92 16:55
ای جونم چقدر شیرین حرف میزنه این پسرک بهاری.
فدای تو بشه خاله.
بوس.

خدا نکنه مریم جونی
محمد
15 اردیبهشت 92 22:26
ماشاءالله به علی حان با اون شیرین زبونی هاش

ممنون
فرناز مامان ایلیا
16 اردیبهشت 92 3:18
آخی...قربون اون زبون کوچولووو...

بمیرم که سر داگون شد...بوووس برای این پسمل خوشتبپ/..

مرسی
ببوس ایلیا خوش اخلاق رو
مرد كوچك من
16 اردیبهشت 92 9:04
اي جاننم
ميشه قشنگ بزرگ شدنش رو حس كرد تو لا ب لاي اين همه شيرين زبوني
به راستي وجودشون بركته خونست

اما خیلی زود داره بزرگ میشه من عقب موندم
مامان ساجده
16 اردیبهشت 92 12:05
اي جانم مثل متين بلبل شده خدا براتون حفظش كنه

انشاءالله
همچنین متین جون برای شما
هانی مامان سامیار
16 اردیبهشت 92 13:14
خاله هانی فدای این پسرک شیرین زبون و خوش صحبت

خدا نکنه خاله جون
مامان حمید کوچولو
16 اردیبهشت 92 14:38
الهی قربون اون شیرین زبونیاش

این پسرک ماروهم ببوسید

ممنون عزیزم
مامان آنیل
16 اردیبهشت 92 15:58
واقعا شیرین زبونی خاله قربونت بره
نخورم دوست نه از همش باحال تره


خدا نکنه مهربونم
دخترک
16 اردیبهشت 92 19:00
ای جونم
اون نونو بده از همش جالبتره
انتخابم میکنه بی شرف
اون دهنشو که اونجوری کرده ببوس سپیدههههههه


ههههه
حتما میبوسمش
ملیحه مامان پریا
17 اردیبهشت 92 1:54
عزیز دلم با این شیرین زبونیهات که دیگه دل واسه مامانت نمیذاری خاله جون


واقعاْ دلمو برده
ندا مامان ملینا
17 اردیبهشت 92 10:28
ای جانم شیرین زبون .قربون داگون گفتن بشم من .


انشاءالله سالم باشید ندا جون
سمیرا مامان آنیتا
17 اردیبهشت 92 12:23
یعنی دل منو برده با این تیپ زدنش
هزارماشالا


میسی خاله جون
مرجان
17 اردیبهشت 92 12:26
ای جووووونم. آخه علی جون تو چقدر شیرین زبونی میکنی؟؟ خب مامانت حق داره فشارت بده و ببوستت. فدای اون کلماتت بشم من. سپیده جون باور کن یه جوری تعریف کردی که من هم هوس کردم علی جون رو فشار بدم و ببوسم.


ممنون مریم جون مهربون
ببوس رادین جونمو
مامان آبتین
20 اردیبهشت 92 14:51
بدو اِ سِ سِ اومده خیلی بامزه بود آفرین بر این گل پسر خدا براتون نگهش داره
هدی مامان مبین
23 اردیبهشت 92 16:03
خوش تیپ بودی..حالا شیرین زبون شدی...جووووونم ماشاالله دلم بووووس میخواد

میسی هدی جون مهربون
خاطره مامان بردیا
23 اردیبهشت 92 20:21
فدات شم با این همه شیرین زبونی عزیزممممممممممم


خدا نکنه خاطره جون