وقت آتلیه
سه شنبه اول شهریور ماه 90 (یعنی 3 روز مانده بود که چهار ماهت تموم بشه) ساعت 4 تا 8 وقت آتلیه داشتی
قبل از اینکه آتلیه بری با مامان پروین رفتی حمام و حسابی تمیز شدی
بعد من شما را برای بردن به آتلیه آماده کردم و با همراهی عمه و دختر عمه هام و آریا راهی آتلیه شدیم
چند تا عکس اول خیلی سر حال بودی و میخندیدی اما بعد از چند تا عکس و در آوردن مرتب لباسهایت خسته شدی و شروع کردی به بهانه گرفتن
آخه چون شما خیلی کوچولو بودی و نمی تونستی بشینی یک نفر باید از پشت شما را می گرفت که گاهی من می گرفتمت و گاهی سحر جون
بقیه هم یعنی آرزو جون و آریا گهگاه من و سحر جون و آقای عکاس شده بودیم یک پا دلقک بلکه شما یکم بخندی
قبل از رفتن به آتلیه (سر حال )
عکس آتلیه
بعد از آتلیه (خسته و بی حال)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی