علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

15 ماهگی فندقم

1391/5/4 13:21
نویسنده : مامان علی
1,072 بازدید
اشتراک گذاری

قلبتک ستاره قلبم 15 ماهگیت مبارکقلب

 

عزیزم باور نمیشه چه زود گذشت 15 ماه از عمر نازنینت..

عشق من..

زندگی من..

این 15 ماه زیباترین لحظه های زندگی ما بوده

تو آرامش بی نظیر لحظه های مایی..

و وجود تو زیباترین هدیه خداوندی

چقدر حضورت به خانه ساکت ما هیجان و شادی بخشید

15 ماه با تمام سختیها و شیرینی هایش سپری شد...

15 ماهه که مادر شده ام ...ممنون پسرم که اومدی ....آمدنت چقدر شیرینه...تمام تنهاییام با تو پر شد..

 

 

گل پسر 15 ماهه من تند تند میره از این ور خونه به اون ور خونه، آشپزخونه، اطاق ها، حموم و ....و به همه جا سرک میکشه که ببینه چی به چیه...

با صدای آهنگ نانای میکنه و با صدای نوحه و عزاداری سینه میزنه...

مرتب دوست داره کفش های بزرگترها رو بپوشه...

چند روز پیش خرید کردم نتونستم از پله ها بغلت کنم خودت دو طبقه پله رو اومدی بالا...اینقدر با نمک بود...دستت رو روی پله بالایی میزاشتی و تند تند می اومدی بالا...

از حمام کردن خیلی خیلی لذت میبری و هر کی بخواد بره حمام میری پشت در حمام می ایستی و میکوبی به درب حمام تا برات باز کنند...

از غذا خوردنت بگم که خیلی بده...عملا هیچی دوست نداری و نمی خوری...باید گولت بزنم تا یک چیزی بخوری..

با مفهوم من و بابا مهدی رو صدا می کنی مامان و بابا....قربونت برم که اگه جوابت رو ندم ده دفعه پشت سر هم میگی مامان.مامان.مامان و ...

گوشی تلفن یا موبایل رو که برمیداری میگی: (ایو اجایی؟) یعنی الو کجایی؟

از میز و مبل و تخت و...کلاً از همه جا صعود کردی...

به لوازم روی میز توالت دسترسی پیدا کردی و مرتب میری سراغ اونها و بررسی شون میکنی..

میگم میخواهیم بریم ددر برو کفشات رو بیار پات کن..میری میاری اما می خوای مثل آدم بزرگا ایستاده پات کنی اما می افتی...وقتی هم میگم کفشاتو در بیار فقط چسبشونو باز میکنی و نمی تونی از پات در بیاری..آخه یکم سخته...قربون هوشت برم کوشولوی من

عاشق توپ بازی، دالی بازی، کولی خوری، و اینکه دنبالت کنم فرار کنی هستی

هر وقت بابا نشسته میای پشتشو خم می کنی که سوار بابا بشی و ..سواری کنی...جالبه که خودت از بابا میری بالا و سوارش میشی

عاشق ددر و پارک و سرسره هستی...از پله های سرسره خودت بالا میری

کلاً با اسباب بازیهات بازی نمی کنی...اسباب بازیهای مورد علاقه ات وسایل خونه هستند

میری سر کابینت وسیله ای رو برمیداری میگم برو بزار سرجاش و در کابینت رو ببند ...فدات بشم که دقیقا همون کاری رو که میگم انجام میدی

و هزاران هزار کار جدید میکنی که بزار فقط بین خودم و خودت بمونهچشمک

 

خدایا هزارا هزار بار شکرت که می تونم لحظه لحظه رشد و بالندگی پسرم رو ببینم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

هدی مامان مبین
4 مرداد 91 15:30
15 ماهگیت مبارک.... عزیزم شیرین کاری میکنی دلبری کنی؟! خودت شیرینی مبین هم پله ها رو خودش میره....سه طبقه!! ایشالا همیشه خوشبخت باشید..تا همیشه
هانی مامان سامیار
4 مرداد 91 16:30
علی جونی 15 ماهگیت مبارک ان شائ ا... همیشه سالم سلامت خندون باشی و دل همه رو ببری جیگر طلای خاله
مریناز (مامان نیکا)
5 مرداد 91 4:37
علی کوچولو ، نفس مامان و بابا ، زیباترین هدیه خداوندی ، پانزده ماهگیت شاد و شیرین عزیزم.
مامان عرشیا
5 مرداد 91 13:09
15ماهگیت مبارک عزیزم انشالله که 1000ساله بشی
فهیمه مامی حدیث
6 مرداد 91 1:00
۱۵ماهگی پهلون خاله مبارک
مامی گل
7 مرداد 91 10:30
15 ماهگیت مبارک قند عسلی
صوفی مامان رادمهر
7 مرداد 91 11:57
15 ماهگیت مبااااااااارک گل پسر شیرینمممممممممم
مامان نیره
7 مرداد 91 12:52
منم تبریک می گم 15 ماهگی تک ستاره را بهت مامانی
مامان یاشار و بهار
7 مرداد 91 18:27
15 ماه از زندگیت گذشت. آرزو می کنم هر روزی که می گذره در کنار مامان و بابای خوبت شاد و سالم بمونی. علی جونی، عسل خاله 15 ماهگیت مبارک. ایشااله 120 سالگیت.
مامان طاها
11 مرداد 91 18:36
15 ماهگیت مبارک عشق خاله. ان شا الله صد سال دیگه صحیح و سالم زیر سایه پدر و مادرت باشی.
آهو
17 مرداد 91 17:57
15 ماهگیت هم مبارک ایشاء الله 15 سالگیت و 150 سالگیتو ببینی موفق باشی
رها
19 مرداد 91 11:00
ماشاله به این آقا پسر همه چی تموم پونزده ماهگی ات مبارک عزیز دلم