سفر به کاشان
7 روز اول عید نوروز 1391 در تهران ماندیم و چند جایی عید دیدنی رفتیم و هم مهمان داشتیم ....با خاله ساقی بیرون می رفتیم و خیلی بهمون خوش میگذشت تا اینکه عمو حسن مجبور شد به خاطر کارش که تدریس هست راهی کاشان شود از آنجایی که ما هم دلمون واسه مسافرت رفتن تنگ شده بود و حوصله مان از تهران ماندن سر رفته بود به پیشنهاد خاله ساقی ما هم روز هفتم عید راهی کاشان شدیم اما به جاهای دیدنی کاشان نرفتیم فقط به عید دیدنی فامیل عمو حسن مشغول بودیم اما همین مجالس گرم کلی روحیه مان رو عوض کرد و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت تا روز دهم فروردین کاشان ماندیم و یکسر هم به قمصر کاشان زدیم ...به به چه آب و هوایی داشت... و از آنجا عازم گلپایگان شدیم و در آنجا هم که منزل عزیز بابا مهدی هست یک شب ماندیم و سپس راهی تهران شدیم اما چون نزدیک غروب حرکت کردیم و باران و تگرگ شدیدی می اومد مجبور شدیم شب را در دلیجان بمانیم و صبح روز دوازدهم راهی تهران شدیم و ساعت حدود 12 ظهر به تهران رسیدیم اما به خاطر خستگی و کارهای زیادی که داشتیم 13 به در جایی نرفتیم....فقط عصر روز 13 بدر حدود 2 ساعت به منزل خاله ساقی رفتیم و آش 13 بدر خوردیم و سبزه گره زدیم و به منزل برگشتیم.....علی کوچولوی من هم یکم از آش 13 بدری خورد و کیف کرد.....
توضیحات: این عکسها در تولد یکی از فامیل های عمو حسن گرفته شده ولی چون در عکس افراد دیگه هم حضور داشتند عکس ها فتو شاپ شدند
علی و حمید رضا (نوه برادر شوهر خواهرم)