علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

برایت می نویسم تا بدانی

1390/10/25 16:44
نویسنده : مامان علی
770 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته کوچولوی من..... کارهایی که انجام میدی ......دل آدم ضعف میره

وقتی باهات دالی بازی میکنم کلی خوشت میاد و با صدای بلند میخندی و همچنین وقتی زیر گلویت را می بوسم قهقهه می زنی ...منم عاشق اینم که زیر گلویت را ببوسم

هر وقتی هم که ذوق میکنی ابروهایت را بالا میاندازی و جالب اینه که هر وقت زیاد میخندی شروع به سکسکه کردن میکنی و دیگه نمی‌تونی بخندی

یکی از کارهایی که از 4 ماهگی انجام میدادی اینه که با دستات کلی بازی میکنی یکیش اینه که مرتب دستات رو باز و بسته میکنی دوم اینه که دو دستهایت را مثل قهرمانها بالا میبری سوم اینکه مثل نقاشهای ساختمان مرتب دستتو تکون میدی که بابا میگه علی جونم رنگ کاری بسه مزدت را هم میدم چهارم اینکه دستتو مشت میکنی و روی میز میکوبی و منم از این کارت کلی ذوق میکنم

 

علی

 

از خرابکاریهات بگم که تا حالا دو تا لیوان شکستی یکی خونه خاله ساقی و دیگری خونه خاله سیما... فکر کنم احساس کردی خاله هات کم لیوان دارند براشون شکستی تا بیشتر لیوان داشته باشند هههههه

وقتی هم که پشت میز کامپیوتر نشستم شما میای هی پای منو تکون میدی و بلند میشی و ادددد میگی که یعنی بغلت کنم وقتی هم که بغلت میکنم اینقدر روی کیبورد می کوبی و با کلیدهاش بازی میکنی که من مجبورم برای خوندن یک صفحه کوچولو صد بار صفحه را باز کنم

 

علی

 

خدایا هزاران هزار بار شکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان آنیسا
25 دی 90 16:58
سلام..سلام چه پسمل خوشملی
خاطره مامان بردیا
25 دی 90 17:45
الهی فدات شم با اون عکسای خوشگلت بردیا هم عاشق اینه که من بغلش کنم و محکم بکوبه روی کیبورد..
سمیه مامان امیرعلی
25 دی 90 19:37
قربون علی پهلوون برم منکه خیلی نااااااااازی تو هم مثل امیرعلی میمونی خاله جون که وقتی زیاد میخنده به سکسکه میوفته
مامان عرشیا
26 دی 90 12:25
علی جونی اومدم بگم ای ولا. بوس بوس. خاله قربون اون چشمهای نازت.
سمانه مامان کیمیا
26 دی 90 12:46
عزیزم خاله که ابنهمه شیطونی منم عاشق بوسه زیر گردنم هههه همشون عین همند کیمیا عاشق دوتا بارکد گوشه سمت راست لپتاپ منه 1 ساعت باهش سرگرم میشه هی میخواد بگیردش نمیاد تو دستش بوس خاله جون
صدیقه(فانوس)
26 دی 90 12:52
قربون دندون موشیات بشم ..... هزار ماشالله
محمد
26 دی 90 13:21
سلام بر هم استانی عزیز امیدوارم همیشه سالم وشاد باشید
دخترك
26 دی 90 13:58
سلام مامان سپيد علي شبيه موش كوچولواه تو اين عكسه دوس دارم لپشو بكشممممم راستي من رمزتونو فراموش كردممم
صوفی مامان رادمهر
26 دی 90 14:20
ماشااله به این گل پسر شیرین... مامانش حتما براش اسپند دود کن...
گل دخترم سپیده
26 دی 90 15:08
الاهییییییییییییییی دندوناشم برم چه خوشگله مواظبشون باش شبا حتما مسواک بزن خوب خالهراستی خاله جون تا می تونی لیوانای خاله وعمه هارو بشکن فدای تار مو ت عسسسیسسم
فرناز مامان ایلیا
26 دی 90 15:39
الهی قربونت برم خاله چقدر خوشگل شدی...بزرگتر شدیا ماشالله... آفرین که اینهمه کار میکنی... ایلیا هم هر وقت میخند سکسکه میکنه...
مامي گل
26 دی 90 17:20
واااااي كه من قربون اون دندونات
مامان پسر خرداد
28 دی 90 10:56
سلام خوبی حتما اشتباه شد عمدی در کار نبوده مامانی جون مگه من دخترم مقنعه گذاشتی تا نماز بخونم من پسرم عسلم
هدی مامان مبین
28 دی 90 16:25
همه عکسات خوردنی شده علی دوستت دارم عزیزم پسر باهوش....ماشالاااااااااااااااااااااااااااااااا
آهو
1 بهمن 90 21:20