روزمرگی های پسرک 45 ماهه
این روزهای کودکیت چنان شتابان در حرکتند که وقتی به دو سه سال گذشته فکر میکنم میبینم مثل برق و باد همشون گذشت... پسرک کوچکی که همه وابستگی و دلبستگیش ما بودیم حالا واسه خودش مرد کوچکی شده که برای همه چیز اظهار نظر میکنه... توضیح میده.. بحث میکنه .. انتخاب میکنه... روزهای استقلالت هم به اندازه همون روزهای وابستگی لذت بخش و قشنگه
پسرک 45 ماهه صبح ها ساعت 7 یا کمی زودتر گاهی به سختی و گاهی از سر شوق از خواب بیدار میشه و آماده میشه و با آقای پدر راهی مهد کودک میشه... عاشق مهد و خاله هاش و دوستانشه.... گاهی چنان از اتفاقات مهد با ذوق حرف میزنه که ادم دلش میره.. گاهی هم کم حوصله و چیزی بیان نمیکنه...
پسرک 45 ماهه بعد از ظهر ها حدود ساعت دو با مامانی به خونه برمیگرده اگه پسرک در مهد خوابیده باشه سرحال و شادان وارد منزل میشه و کل خونه رو کن فیکون میکنه و از ساعتی که میاد باید شبکه پویا روشن باشه تا..... اما گاهی هم که در مهد نخوابیده بعد از نوشیدن یک شیر ولرم به خواب میره و حدودا تا ساعت پنج عصر میخوابه...
پسرک 45 ماهه علاقه خاصی به شبکه پویا داره و از زمانیکه شبکه پویا تو خونه روشن میشه تا وقتی که آقای پدر از سرکار میاد (چون فقط آقای پدر حریفش میشه برای تعویض کانال) پسرک همچنان پای شبکه پویا نشسته و همه برنامه هاش رو دنبال کرده.. یکی از علاقه مندی های پسرک اینه که خودش رو جای قهرمانان تمام فیلم هایی که میبینه میزاره.. گاهی بن تن میشه.. گاهی مرد عنکبوتی.. گاهی باب اسفنجی .. گاهی پاندا کونگفوکار و ..... بیشتر هم علاقه پسرک به تفنگ و جنگ و شمشر بازی و ... هست
این روزها سرگرمی و بازی مورد علاقه پسرک 45 ماهه لگو بازی هست.. اگه به هر عنوانی نتونه شبکه پویا رو ببینه سطلهای لگوش رو وسط خونه میریزه و شروع میکنه به خونه سازی.. و برج و کشتی و ماشین و .. . میسازه
این روزها پسرک 45 ماهه علاقه خاصی هم به نقاشی پیدا کرده هر چند که قبلا هم تمایل داشت اما فقط خط خطی میکرد ولی الان نقاشی های مفهوم دار میکشه و قشنگ رنگ امیزی میکنه .. از خط بیرون نمیزنه اما هر چند که هنوز هم تو شناخت رنگها مشکل داره و یکی از طرفدارهای برنامه نقاشی نقاشی شبکه پویا هست جالبه که قبلا وقتی این برنامه شروع میشد پسرک کلا تی وی رو خاموش میکرد اما الان عاشقشه
عزیزتر از جانم .. همه دار و ندارم حالا که خدای مهربان و توانا وجودت را مرهمی برای زخمهایم و سرگرمی برای فرار از دردهایم قرار داده, حالا که وجودت مایه آرامش خاطر و آسایش روحم شده پس برایمان بمان و مایه آرامشم باش....
مرد شو، مرد بمان و مایه غرورم باش