علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

علی نقطه ای (آبله مرغان)

1393/11/16 9:37
نویسنده : مامان علی
9,277 بازدید
اشتراک گذاری

پسرک نازنینم روز چهارشنبه 8 بهمن ماه بعد از برگشت ازمهد کودک خیلی بی حال بود .. کمی خوابید بعد که بیدار شد دیدم داغه... پیش خودم گفتم دوباره آخر هفته شد و علی منم مریض شد.. سریع بهش شربت استامینوفن دادم و تبش پایین امد... بابا مهدی هم ماموریت تبریز بود و نبود... ساعت هشت شب به زور بهش کمی غذا دادم و دوباره خوابید.. حدودا ساعت 3 نیمه شب به خاطر دستشویی رفتن از خواب بیدار شد که بهش دست زدم دیدم مثل کوره آتیش داغه داغه.. سریعا بهش شربت استامینوفن دادم و پاشویه اش کردم و خوابید... صبح که از خواب بیدار شد و دستشویی رفت دیدم یک دونه خیلی کوچیک روی دلش زده گفتم این چیه باباش که تازه از ماموریت برگشته بود گفت شاید پشه زده یا جوشه... بعد از دو سه ساعت دیدم به تعداد دونه های روی شکم علی اضافه شد و حالت آبکی به خود گرفته مثل تاول... یک لحظه که فکر کردم دیدم شبیه آبله مرغونه... بله پسرک آبله مرغان گرفته بود... این بی حالی و تب و بی اشتهایی و دل درد همه از علایم آبله مرغان بود که علی جونی بهش مبتلا شده بود.. تب بالای 39 درجه که دقیقا چهار شب ادامه داشت... روزها تبش پایین بود اما شب ها تبش بالا میرفت... تعداد دونه هایی که روی شکم و کمرش زد از همه جا بیشتر بود... خدا رو شکر صورتش خیلی خیلی کم دون دون شده بود... هر جایی که دونه میزد علی میگفت مامان اینجا نقطه در امدهخندونک برای همین بهش میگفتیم علی نقطه ایخندونک بعضی دونه ها تازه میزد.. بعضی دونه ها حالت تاول پیدا میکرد و بعضی دونه ها خشک میشد... بنابر تجربه ای که از دوستان داشتم براش کرم کالامین گرفتیم و دکتر هم بهش شربت پرومتازین داد... فقط تو اون چند روز دوست داشت شیر بخوره که متاسفانه شیر هم که میخورد بالا می اورد که بعد از تحقیق در نت فهمیدیم شیر هم براش بده... وای چه مکافاتی داشتیم برای اینکه بهش شیر ندیمخسته یک هفته کامل مهد نرفتیغمگین تو این مدت هر کی میدیدت میگفت مبارک باشه.. خوب شد گرفت و راحت شد... آرام خدا رو شکر غیر از چند روز اول که تب داشتی و چشمهات عین کاسه خون قرمز قرمز بود زیاد اذیت نشدی و این بیماری هم به خوبی تموم شد.. هر چند که هنوز خیلی از دونه هات خشک شده اما نریختهآرام

تازه دونه ها روی بدنت نمایان شده بودند

حالت تاول و آبکی به خود گرفتند

اینم شکم و کمرت بعد از خشک شدن دونه ها

 

اینقدر تبت بالا بود که دوست نداشتی لباس بپوشی و لخت میخوابیدی

 

پ ن 1: میگفتند آدم  ناپاک نباید  چشمش به کسیکه آبله مرغان داره بیفته علتش رو نمیدونم؟متفکر

پ ن 2: خیلیها درمانهای متفاوتی میگفتند که من انجام ندادم مثلا  میگفتند عنبر نثارا (پشکل ماده الاغ) رو تو حموم دود بده بزا بخوره به دونه هاش هم ضدعفونی میشه هم خیلی سریع خشک میشه و لک دونه ها نمیمونه یا اینکه خاکشیر دود کن... نمیدونم چقدر علمی هستمتفکر

پ ن 3: حمام با آب خالی خیلی خوبه... خوردن خنکی جات خیلی خوبه که متاسفانه پسرک من اشتها به هیچ چیز نداشتغمگین

پ ن 4:  این بیماری دو روز قبل از تب و چها روز بعد از اینکه دونه ها بیرون ریخت واگیردار هستآرام

پسندها (13)

نظرات (20)

مهتاب مامان اشکان
21 بهمن 93 11:57
الهی فدای علی نقطه ای بشم که دون دون شده بود . وااااااااااااااااااااای خانومی وقتی تصورش رو میکنم که اشکان آبله مرغان بگیره از الات تنم میلرزه . خدا رو شکر که علی کوچولوی ما خوب تونسته باهاش کنار بیاد آفرین به علی کوچولو . این یه پست آموزنده واسه من بود تا موقعی که پسرم آبله مرغان بگیره نترسم . بوووووووووووووووووووس واسه علی کوچولو و آبجی گلش و مامان مهربونش
مامان علی
پاسخ
منم از اسم آبله مرغان وحشت داشتم و تصورش برام غیر ممکن بود خدا رو شکر علی نوع خفیفش رو گرفت و زیاد اذیت نشد ممنون بایت لطف و مهربونیت
مامان خدیجه
21 بهمن 93 12:30
الهی قربون پسر گلمون من هم چند وقت پیش برادرزاده هام گرفته بودند همیشه نگران بودم که نگارم نگیره مواظب تبسم جون هم باشید چون فکر کنم چند روز بعد اون هم بگیره چون برادرزاده هام بفاصله دو هفته از هم گرفته بودند البته ایشالا نگیره چون تبسم جون خیلی کوچکتر هست
مامان علی
پاسخ
والا نمیدونم الان دو هفته گذشته و خبری نیست البته من دوست دارم تبسم بگیره که بعدا بزرگ شد سخت تر نگیره چون هر چی سن بالاتر میره آبله مرغان شدید تر میشه
مامانی علی(زینب)
21 بهمن 93 13:27
ٌالهی خاله فداش مراقب ناز پسرمون باشین حسابی
مامان علی
پاسخ
چشم حتما
مریم مامان آیدین
21 بهمن 93 16:15
الهی....چقدر ناراحت شدم سپیده جون البته خدارو شکر که تو بچگی گرفت ولی بچه ها مریض میشن خیلی معصوم تر میشن و ادم دلش میسوزه چقدر بعضی دونه ها بزرگ بود؟!خوبه حالا نمیخاروندش...من تو دوران مدرسه گرفتم و یادمه از همه خجالت میکشیدم و بیرون نرفتم....و خیییلی میخارید خصوصا لابلای موهام و تو سرم یع دونه هم تو صورتم خاروندم و ترکید که جاش هنوز مونده...خدارو شکر انتهای ابروست و جای بدی نیست و مشخص نیست خیییلی مواظب تبسم کوچولو باش عزیزم...ایشالا زود زود دوره اش تموم میشه و جاشون هم میره و ممنونم از اطلاعاتی که بهمون دادی خانومی....خیییلی ببوس علی گل و قهرمانمونو که اذیت نکرده تو مدت بیماری و تبسم خوشگل رو
مامان علی
پاسخ
فدای محبتت مریم جون علی اصلا اظهار خارش نمیکرد فکر کنم به خاطر استفاده از کرم کالامین بود تو دوران مدرسه خیلی سخته... من خیلی خوشحالم که علی تو این سن گرفت... چه بسا دوست داشتم تبسم هم میگرفت اما فعلا که خبری نیست بعضی دونه هاش خیلی بزرگ بود که هنوز هم نرفته و زخم شده اما تنها چیزی که خیلی این مدت اذیتم کرده و میکنه بی اشتهایی و غذا نخوردنشه
عمه فروغ
21 بهمن 93 20:43
بلا به دور عزیزم خدا رو شکر که بهتر شدی ان شاا.. همیشه تندرست و سلامت باشی وااااااااااای من خیلی وحشتناک آبله مرغون گرفتم هیچ جای بدنم سالم نبود از اسم آبله مرغان هم وحشت دارم
مامان علی
پاسخ
ممنون فروغ عزیز جدا؟ حتما از نوع شدید گرفتی و حتما خیلی اذیت شدی خدا رو شکر علی خفیف گرفت
خانه کوچک ما
22 بهمن 93 23:07
سلام میگن اگه زیر 12 سالگی ابله مرغون بگیره بچه خیلی راحتتره خداروشکر که به خوبی و خوشی پسر خوشگلت خوب شده
مامان علی
پاسخ
اره خدا رو شکر بخیر گذشت
مرجان
23 بهمن 93 8:22
چه اوضاعی شده بودا ، تو هم دست تنها چیکار کردی ؟ خوب شد تبسم نگرفت ، ایشاله هر دو تا فرشته هات همیشه سلامت باشن.
مامان علی
پاسخ
خدا رو شکر علی خیلی خوب با بیماریش کنار امد اما واقعا بی اشتهاییش اعصابم رو بهم میریخت تبسم آبله مرغان نگرفت اما به جاش سرمای بدی خورد
سیده نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
23 بهمن 93 10:30
بلا از تن نازنینش دور الهی. درضمن. آدم دلش می خواد اون عکس پست بالا رو فشااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار بده همچین.
مامان علی
پاسخ
مرسی که بهمون سر زدید ممنون.. انشاالله همه بچه ها سالم باشند خب فشار بده
مامان سولماز
23 بهمن 93 11:13
سلام خانومی وای وای چقد سخت بازم ماشالا به شما خانوم زرنگ که از پس همه کارا به خوبی بر میای علی جون و تبسم جون باید به شما افتخار کنن
مامان علی
پاسخ
فدای لطف و محبتت خانومی
مــامـــان نســا
23 بهمن 93 13:07
بلا بدور گل پسرم خداروشکر که بهتر شدی ایشالله همیشه خدا تنت سالم باشه
مامان علی
پاسخ
ممنون مهربون.. انشاالله همه بچه ها سالم و تندرست باشند
مریم
23 بهمن 93 23:52
وااااااااااااااااااای قسمت تب مریضی از همه بدتره من تجربه کردم خیلللللللللللللی.همیشه به سلامتی انشاءالله
مامان علی
پاسخ
تب خیلی بده همش از تب بالا و تشنج میترسم خدا رو شکر به خیر گذشت
خاله
24 بهمن 93 10:47
آخی جانم انشاا... که خوب خوب باشه انشا.. که دیگه مریض نشه تا مامان و بابا نگران نباشن
مامان علی
پاسخ
ممنون عزیزم انشاالله
مامان محمد طاها
24 بهمن 93 11:05
آخی ،انشالله که به راحتی براش بوده ، مامان گلش مواظب پسر گل ما باش
مامان علی
پاسخ
اره خدا رو شکر پسر کوچکمان از پسش براومد
♥ایدا♥
24 بهمن 93 13:13
امیدوارم زودتر علی جون خوب بشه
مامان
24 بهمن 93 15:10
منم خیلی می ترسم از اسم آبله مرغون. مراقب علی جونمون باش، طفلکی حتما خیلی ضعیف شده بعد بیماری. بهش حسابی برس و خبرای خوب خوب از شیطنت هاش و شیرین زبونی هاش برامون بنویس
مامان علی
پاسخ
ضعیف که خیلی شده اما بی اشتهاییش هنوز هست و لب به غذا نمیزنه فقط با روزی سه چهار لیوان شیر خودش رو سیر میکنه
مامان ریحانه
24 بهمن 93 20:26
سلام عزیزم من چند روز نبودم الان اومدم دیدم که علی جون آبله مرغون گرفته وای که چقدر سخت به نظر من هم بچه هم مادر یه عالمه اذیت میشن حالا خوب شد گرفت و دوره اش تموم شد چون واقعا اون تباش و اون خارشهایی که داره خیلی سخته ببوووووووووس علی جونو
مامان علی
پاسخ
سلام گلم نبودت کاملا حس میشد.. امیدوارم هر جا بودی خوش گذشته باشه اره واقعا از ته دل خوشحالم که دوره اش تموم شد
مامان زهرا
24 بهمن 93 20:35
سلام خانمی .چه خوب شد که علی جون تو این سن آبله مرغون گرفت هرچند اذیت شد پسر خوشگلمون .شما هم با یه دختر کوچولوی دیگه مجبور بودی بهش برسی .اما خداروشکر .اگه توسن بالاتر میگرفت مخصوصا توسن مدرسه بیشتر اذیت می شدی . مثل من که هنوز امیررضام نگرفته الان که ماشالله بزرگ شده مطمئنا سختتر میشه ازهمه مهمتر تو زمان درس ومدرسه باشه که کلی عقب میفته .خدا بزرگه تا الان که نگرفته .ایشالله که علی جون خوب خوب بشه دیگه هیچ موقع مریض نشه الهی آمین .
مامان علی
پاسخ
واقعا خوشحالم که تو این سن گرفت و خدا رو شکر خفیف گرفت میگن هر چی سن بالاتر بره سخت تر میگیرند انشاالله امیر رضا اصلا نگیره
مامانی
27 بهمن 93 17:50
الهی خاله فدات بشه بلا به دور
مامان علی
پاسخ
خدا نکنه خاله جون ممنونم انشاالله همیشه بچه هات سالم باشند
مامانی(برای دخترم زهرا)
9 اسفند 93 14:18
بلا دوره علی کوچولو عزیز دلم چرا اینقد تو مریض میشی آخه
مامان علی
پاسخ
براش دعا کنید این زمستون مرتبا مریض بود بچه ام کلی دوا و دکتر شد
مامان رادمهر
12 اسفند 93 10:19
مبارک باشه... رااااحت شدی... خدا رو شکر تموم شد
مامان علی
پاسخ
مرسی واقعا راحت شد