علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

اولین محرم دردونه ما

کوچولوی دوست داشتنی من، امسال اولین سالی که در ماه محرم در کنار ما هستی، پارسال در همین ایام شما تو دلم بودی و حال چندان خوبی نداشتم. برای اینکه صحیح و سالم به دنیا بیایی هزار تا نذر و نیاز کردیم و خدا را هزاران هزار بار شکر که امسال صحیح و سالم  در کنارمان هستیم. از اول محرم تا امروز که ششم ماه محرم هست به مراسم های مختلفی رفتی و خوشبختانه در مراسم های عزاداری امام حسین پسر خیلی خیلی خوبی بودی.   دوست دارم با این ایام و با این مراسم آشنا بشی و بتوانی راه و رسم این بزرگواران را سرلوحه و سر مشق زندگیت قرار دهی   انشاءالله شش ماه امام حسین (علی اصغر) نگهدارت باشه     چقدر برای ...
18 آذر 1390

7 ماهگی و آش دندونی

پسرکم، خوشگلکم، نازنینم 7 ماهگیت مبارگ 7 ماه که زندگی من و بابا مهدی رو سرشار از عشق و محبت کردی 7 ماه که احساس می کنم با داشتن تو همه دنیا از آن منه 7 ماه که حس مادر شدن رو به خوبی لمس می کنم     این لباسی که تنم هست مادر جون واسم بافته دست گلش درد نکنه خیلی قشتگه     کوچولوی مامانی اولین مروارید تو دهنت 2 هفته پیش جوونه زد نمی دونستم کی میخواد در بیاد اما 2 روز قبل از اینکه 7 ماهگیت تموم بشه مروارید کوچولوت خودشو نمایان کرد مامان پروین هم آش دندونی شما را با جشن هفت ماهگیت برگزار کرد   بی نهایت با صداقت تا قیامت عاشقتم علی آقا وسط سفره آش دند...
5 آذر 1390

تولد عمو حسن

اول آذر تولد عمو حسن (شوهر خاله ساقی) بود بنابراین ظهر روز سه شنبه با دعوت خاله ساقی به منزلشان رفتیم و شما مثل همیشه پسر آقایی بودی علی می دونی روح منی، قلب منی، امید منی، آرزوهای منی و...... عاشقانه می پرستمت       ...
2 آذر 1390