علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

واکسن 6 ماهگی

1390/8/8 10:28
نویسنده : مامان علی
1,104 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم در چهارمین روز از هفت ماهگی بردمت مرکز بهداشت تا واکسن بزنی این 4 روز تأخیر به علت اینکه شما سرما خورده بودی و به پیشنهاد دکترت باید یک مدت واکسنت رو دیرتر می زدیم تا خدائی نکرده واکسن زدنت علائم سرماخوردگیتو تشدید نکنه

 

ساعت 11 ظهر به همراه جدو به مرکز بهداشت مراجعه کردیم قبل از اینکه وارد اتاق بشیم شما آواز می خوندی و نمی دونستی قراره چه بلایی سرت بیاد

خلاصه بعد از اندازه گرفتن قد و وزنت به همراه جدو به اتاق واکسن رفتی این دفعه دو تا واکسن داشتی اولین واکسنت رو که زدند جیغت به هوا رفت و جدو شروع کرد به ماساژ دادن پای شما که صدای گریه ات بلندتر شد که خانم ماما گفت ماساژ ندهید پای نی نی ورم می کنه و دومین واکسنت رو هم زدیم دیگه ضعف کردی

همین که لباستو پوشیدم اومدی تو بغلم و سوار ماشین شدی خوابت برد

 

اما خدا رو شکر این دفعه خیلی اذیت نشدی آخه دوست بابا مهدی (آقای شریفی) از دبی واست شربت استامینوفن خارجی آورده بود که با خوردن اون یک روزه حالت خوب شد و خدا رو شکر تب نکردی و درد پات خیلی کم بود

کوچولوی دوست داشتنی من عاشقتم

ugd

 

ugd

 

 

وئ

 

 

ugd

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان رانيا
25 آبان 90 14:00
خاله جون راحت شدي تا يه سا لكي خبري از اف شدن نيست مثل فرشته ها مي خوابي وقتي هم هيجان زده مي شي با نمك تري
مامان رانيا
25 آبان 90 14:00
اين ماماني هم هنرمند عكسهات خوب بلده درست كنه
خاطره مامان بردیا
26 آبان 90 21:56
خدا رو شکر که پسمل کوچولوی ما اذیت نشده..
مامان طاها
2 آذر 90 12:16
دستوری که داده بودید اجرا شد . همیشه خوش و خرم باشید.