علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 13 سال و 9 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

ویار بد و کله پاچه خوری

پسرکم وقتی شما تو دلم بودی من تقریبا در 4 ماه اول بارداریم ویار خیلی بدی داشتم و اصلا نمی تونستم غذا بخورم حتی از خیلی از غذاهای مورد علاقه ام هم بدم آمده بود اما خوش به حال فست فودها و کبابی های سر کوچه مان شده بود آخه بابات همش اونجاها غذا میخورد چون بوی غذا هم من رو اذیت می کرد و حالم بد میشد و خداییش بابا مهدی هم رعایت می کرد   اکثر اوقات من و بابات که برای گردش بیرون می رفتیم بیشتر سر از رستوران ها و خوراکی فروشی ها در می اوردیم و بعضی ها بنا به تجربه ای که داشتیم بیشتر بهمون حال میداد یکی از این جاها کله پاچه ای سید مهدی تو ستارخان بود   یک روز بابات به من پیشنهاد داد که بریم کله پاچه بخوریم منم که علاقه شدیدی به کل...
3 آبان 1390

گردش بیرون شهر (سولقان)

عزیزم امروز با همکارای بابا مهدی به گردش بیرون از شهر (سولقان) رفتیم امروز دقیقاً 5 ماه و 15 روزته شما در راه رفت و برگشت تو اتوبوس خیلی پسر خوبی بودی اما اونجایی که مستقر شده بودیم خیلی خیلی هوا سرد بود برای همین خیلی بهانه گیری کردی گاهی بغل من و گاهی بغل بابا مهدی بودی اما بالاخره با هزار راهی که بلد بودیم خوابت کردیم اما این گردش خیلی خیلی بهمون خوش گذشت   از شدت سرما لپات گل انداختند   علی و بابا مهدی ...
20 مهر 1390