علـــــی جونیعلـــــی جونی، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره
زندگی مشترکمونزندگی مشترکمون، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

علی نفس مامان و بابا

گفتمان 4

1393/8/20 19:17
نویسنده : مامان علی
1,165 بازدید
اشتراک گذاری

شیرین زبونم باز هم با حرفهای قشنگت من مادر رو به ذوق آوردی که برات بنویسم تا بماند ... جملات و کلمه های که میگی همه شدند خاطراتی که با مرور کردنشون ذوق زده میشم... روز به روز بزرگتر میشی و حرفهات هم بزرگونه تر میشه... گاهی اوقات وقتی کنارمی و باهم حرف میزنی آرامشی میگیرم که دوست دارم زمان متوقف بشه و تو در آغوشم باشی و برام صحبت کنی نازنین پسرمبوس

گاهی اوقات وقتی با دو تا کوچولو خرید میرم.. نمی تونم تمام وسایل رو یک جا از پله ها بالا بیارم.. یک روز که پسر کوچولوم همراهم بود گفتم مواظب وسایل باش برم بالا برگردم اینها رو ببرم... اما پسرک مهربونم با اون دستهای کوچولوش وسایل و خریدها رو برداشت و شروع کرد از پله ها بالا آمدن بهش گفتم مامانی خسته میشی.. گفت من دیگه مرد شدم میتونم ببرم... فدای تو مرد کوچیک خونم بشمبوس

یک روز همگی برای خرید به هایپرسان رفتیم برای مهد کودکش یک لیوان خریدیم بعد که امدیم خونه لیوانش رو برداشت و به خودش گفت مبارکم باشهخندونک

یک روز که آبجی تبسم بهانه میگرفت بغلش کردم که بهش شیر بدم یهو علی گفت توسن ( تبسم) بیا از می می من شیر بخور.. بهش گفتم تو که می می نداری گفت می می دارم اما توش خالیهخندونک

یک روز با بابا مهدی به آرایشگاه رفته بودی که آقا مهدی (آرایشگر) بهت گفته بود که خواهرت رو هم بیار موهاشو کوتاه کنم در جواب بهش گفته بودی اون با مامانش میره آرایشگاه خانوما خندونک

تازگیها مدام جیغ میکشی (تنها اخلاق بدت هم این جیغ کشیدنه هست) بهت میگم مامانی جیغ نزن سرم رفت میگی من که جیغ نمیزنم داد میزنمتعجب (حالا جیغ و داد چه فرقی داره اخهکچل)

یک روز بعداز ظهر دلم گرفته بود و شروع کردم به گریه کردن.. اومدی گفتی مامان گریه نکن.. خدا اونهایی که گریه میکنند رو دوست نداره.. دیدی گریه من تمومی نداره گفتی مگه baby  هستی گفتم چرا؟ گفتی خاله مهد گفته هر کی که گریه کنه baby  هستغمگین

یک روز ناخنهای آبجی تبسم بلند بود بعد تو صورتت چنگ انداخت امدی گفتی بیا بچه ات رو بگیر صورتم رو خش انداختخندونک

هنوز هم عاشق باب اسفنجی هستی و از دیدن برنامه اش لذت میبری.. طبق معمول سی دی رو تو کامپیوتر گذاشتم و مشغول دیدن باب اسفنجی شدی.. که یهو دیدم دادت به هوا رفت .. مامان بیا بچه ات رو بگیر.. از دستش بخبختی داریم... (تبسم کامپیوتر رو خاموش کرده بود)خندونک

یک روز که قرار بود واسمون مهمون بیاد داشتم خونه رو مرتب و جمع و جور میکردم اومدی ازم پرسیدی چرا جمع میکنی گفتم آخه مهمون داریم زشته خونه بهم ریخته باشه...تو هم بیا کمکم جمع کن.. بعد بابا از بیرون اومد.. بهش گفتم مهمون داریم برو کمی میوه شیرینی بخر و بابایی رفت... چند دقیقه بعد مهمونها رسیدند مشغول سلام و احوالپرسی بودیم که مهمونمون از علی پرسید چکار میکردی گفت خونه رو جمع میکردیم شما بیاییدخجالتتعجب بعد پرسید بابات کجا رفته گفتی رفته میوه شیرینی بخرهخجالت (میگن حرف راست رو از بچه بشنو همینهخندونک)

یک روز داشتی آبجی تبسم رو بوس میکردی و میگفتی خیلی دوست دارم منم بهت گفتم تبسم هم تو رو دوست داره برگشتی بهم گفتی همه من رو دوست دارند و بهم افتخار میکنندخنده

یک روز امدی بهم گفتی مامان گوشواره ات رو دربیار گفتم چرا؟ گفت تو که دختر نیستیتعجب گفتم پس من چی هستم؟ گفتی مامانی... (آخه بهت قبلا گفته بودم فقط دخترها گوشواره دارندخندونک)

یک روز سرم خیلی درد میکرد بهت گفتم مامان کمی آرومتر بازی کن گفتی چرا؟ گفتم سرم درد میکنه گفتی برو دکتر آنتوتریک (آنتی بیوتیک) بخر بخور خوب میشیخندونک... (الهی فدات بشم که این مدت بس که دارو و آنتی بیوتیک خوردی به من هم توصیه میکنی)محبت

صبح ها که از خواب پا میشی گوشه چشمت قی کرده و کثیفه... چند روزی کشفش کردی و میگی مامان دماغم رفته تو چشممخندونکخنده

به کار بردن افعالت خیلی جالبه تخم مرغ پختی؟ (تخم مرغ  پزیدی)... خیار پوست گرفتی (خیار رو پوسیدی) لباس پهن کردن (لباسها رو چیچیدی)خنده

 

پسندها (7)

نظرات (7)

مرجان
22 آبان 93 8:05
عالی بوددددددددد ، تمام حرفا و جملاتش جالب بود ، جمله (دماغم روفته توو چشمام) که منو از خنده کُشت ، عاشقتم علی جوونی.
مامان علی
پاسخ
وای که روزها از دست حرفهای پسرک کلی میخندیم
محمد
22 آبان 93 8:23
آفرین برعلی آقای گل شادباشیدوسلامت
فاطمه مامان نازنین زهرا
6 آذر 93 12:00
وایییی که چه پسره بامزه ایی داری خداییش خیلی نمکه خدا حفظش کنه براتون
سارا مامان رادین
8 آذر 93 8:05
کلی با شیرین زبونی های پسرک سه و نیم ساله خندیدم! ببخشید .... اشتباه شد.... با شیرین زبونی های این مرد کوچک! مردشدن دیگه
مامان پری
10 آذر 93 14:06
سلام مرسی که اولین بازدید رو از وبم کردین. خدا همیشه سایه اش رو بالای سرتون نگهداره و هیچ وقت گل لبخند رو از لباتون برنداره. آمین
خاله تبسمی
15 آذر 93 9:03
 تربیت کودکان 3 تا 14 سال مجموعه: تعلیم و تربیت اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت تربیت کودک آيا براي تربيت کودکان اصول يکساني وجود دارد که والدين با رعايت آن اصول بتوانند به نحو مطلوبي عمل کنند؟هر چند که شايد نتوان اصول کاملا روشني را براي تربيت بيان کرد، ولي مي توان به چند اصل کلي اشاره کرد که فرايند تربيت را آسانتر مي کند. در زير به برخي ار مهارتها و اصول مهم اشاره مي شود: با ثبات عمل کنيد ثبات داشتن در رابطه با کودک يکي از اصول مهم فرزندداري است معهذا ممکن است در پيروي از آن در موقعيت هاي روزانه با مشکل مواجه شويد. اگر هنگامي که کودک کاري را انجام مي دهد به او لبخند بزنيد لکن در زمان ديگري همان کار يا شبيه آن را انجام دهد به او سخت بگيريد کودک به شدت دچار سردرگمي مي شود. چرا اين عمل در يک زمان خطاي بزرگي بود و در زمان ديگر خنده آور؟ هنگامي که اجازه مي دهيد حالات خلقي شما عکس العمل هايتان را نسبت به کودک تحت تاثير قرار دهد، قرار گرفتن در اين بي ثباتي آسان مي شود. پس مواظب باشيد کودک خود را به علت رفتار مثبت که انجام داده تشويق نماييد و به علت رفتار منفي تنبيه نماييد نه اينکه ملاک تشويق يا تنبيه شما حالات خلقي شما باشد. روزي شاد و پر حوصله و روز ديگر به دلايل گوناگون خسته و بي حوصله. هماهنگ باشيد بعنوان پدر و مادر لازم است اصول يکساني داشته باشيم حداقل در جلوي کودکان وانمود کنيم که در تربيت آنان هماهنگيم. اگر رفتاري را پدر تائييد مي کند و مادر رد، باعث تعارض کودک مي شود پس بهتر است به عنوان والدين قبلا با يکديگر هماهنگ باشيم و حداقل در جلوي کودکان عدم هماهنگيمان را بروز ندهيم. در مورد فرزند خود مودب باشيد. صحبت مودبانه درهنگام خشم و ناراحتي، معلم خوبي براي کودک و نوجوان است که حتي در هنگام خشم به طور صحيحي رفتار کنند.زماني خاص براي توجه بدون قيد و شرط به بچه ها اختصاص مي دهيد منظور از توجه بدون قيد و شرط، يعني بدون توجه به رفتار کودک زمان خاصي را با وي صحبت مي کنيم، درد دل مي کنيم، درد دل او را گوش ميدهيم و يا بازي مي کنيم، بستگي به سن فرزندان دارد. وي بايد احساس کند زماني خاص را به وي اختصاص داده ايم. مي توانيم هر روز چند دقيقه و در آخر هفته يک ساعت اين کار را انجام دهيم. رابطه اي سالم با کودکتان برقرار کنيد براي ايجاد رابطه اي سالم از شيوه گوش دادن فعال استفاده کنيد. وقتي فرزندتان چيزي مي گويد به خوبي به سخنانش گوش دهيد، حتي اگر با کودک موافق نيستيد، اجازه دهيد صحبتهايش تمام شود، تماس چشمي مناسب و انجام ندادن کاري ديگر در هنگام صحبت با کودک، به وي مي فهماند که براي حرف زدن وي ارزش قائليد و عقايد او براي شما مهم است. لحن صحبت شما در هنگام امر کردن به وي بايد مودبانه باشد و حتي الامکان دستوري نباشد. به همان اندازه که نسبت به بهترين دوست خود مودب هستيد در مورد فرزند خود مودب باشيد. صحبت مودبانه به کودک ياد مي دهد که حتي در هنگام خشم به طور صحيحي رفتار کنند. اگر خيلي هم از دست فرزند خود ناراحتيد بگوييد تو فلان کار را انجام دادي و من به اين علت عصبانيم ولي توهين نکنيد. وعظ کردن و بحث اخلاقي را در حداقل خود بکار بريد، زيرا آنها در بازنگهداشتن ارتباط، مفيد نمي باشد. تربیت کودک الگوي مناسبي باشيد هر چه امر مي کنيد، بهتر است در ابتدا خودتان آن کار را انجام دهيد و از هر چه فرزندتان را باز مي داريد خودتان هم انجام ندهيد. بچه ها بيشتر از آنکه از کلام ما آموزش ببينند، از رفتار ما آموزش مي بينند. پس ابتدا از خود شروع کنيم. آزادي و محدوديت زياد ايجاد نکنيد کودک نبايد زياد آزاد باشد و نه زياد محدود. محدوديتهايي که ايجاد مي شود بايد پايدار و منطقي باشد. اگر مي گوييد شب بايد در منزل خودتان بخوابد و منزل کس ديگري نباشد، دليل آن را توضيح دهيد و در برابر اصرار کودک و ديگران کوتاه نياييد. اگر محدوديتها منطقي باشد، چانه بردار نيست و براي آينده کودک بهتر است. درموقع مناسب به کودک دستور دهيد اگر دستوري که به کودک مي دهيد درحد توانايي اش نيست يا اينکه فعلا سرگرم کار ديگري است و دستورش را اجرا نمي کند، به هيچ وجه به وي دستور ندهيد زيرا اين کار وي را نافرمان بار مي آورد. لازم نيست همه خواسته هاي کودک برآورده شود در اين مورد منطقي عمل کنيد و بلافاصله بعد از اين که کودک چيزي خواست برايش تهيه نکنيد. ضمن اينکه بايد زياد او را ناکام نگذاريد ولي عمل کردن به همه خواسته هاي او باعث مي شود در آينده از کنترل شما خارج شود. مواظب باشيد کودک خود را به علت رفتار مثبت که انجام داده تشويق نماييد و به علت رفتار منفي تنبيه نماييد نه اينکه ملاک تشويق يا تنبيه شما حالات خلقي شما باشد. متناسب سن کودک به او کار و مسئوليت محول کنيد لازم نيست همه کارهاي فرزندتان را شما انجام دهيد و کودک در منزل فقط مصرف کننده باشد. همچنانکه کودک رشد مي کند مي تواند بسياري از کارهاي خود و خانه را انجام دهد. چنين استقلالي را به کودک بدهيد. در غير اين صورت کاملا متکي به ديگران تربيت مي شود. در مورد موفقيتها و شکستهاي کودکان منطقي عمل کنيد برخورد منطقي با شکستها و موفقيتها باعث مي شود انگيزه براي کارهاي بعدي در کودک از بين نرود. بزرگ کردن موفقيت و زياد منفي جلوه دادن شکست هيچ کدام صحيح نيست. اگر فرزندتان در يک مسابقه ورزشي مدال مي آورد، آن را زياده از حد بزرگ و با اهميت جلوه ندهيد، زيرا اگر دوباره نتوانست مدال بياورد شديدا احساس بي ارزشي مي کند و اگر هم شکست خورد آن را زياد مهم تلقي نکنيد تا بتواند باز تلاش خود را از سر گيرد. در اين مورد، شکست و موفقيت در تحصيل حائز اهميت ويژه اي است.
مامان
5 بهمن 93 21:28
چه شیرین زبون این گل پسر موافقید باهم تبادل لینک کنیم؟
مامان علی
پاسخ
ممنونم بله حتما با افتخار لینک شدید